کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آیدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آیدی
فرهنگ واژههای سره
شناسه
-
واژههای مشابه
-
ایدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ یَد] [قدیمی] 'aydi = یَد
-
ایدی
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ ید؛ دست ها، دستان .
-
ایدی
لغتنامه دهخدا
ایدی . [ اَ ] (حرف ربط) کلمه ٔ رابطه نیز باشد که بعربی ایضاً خوانند و ظاهراً در این معنی با لغت اندی تصحیف خوانی شده باشد. واﷲ اعلم . (برهان ) (آنندراج ) (از جهانگیری ). کلمه ٔ رابطه به معنی نیز. (ناظم الاطباء).
-
ایدی
لغتنامه دهخدا
ایدی . [ اَ دا ] (ع فعل تعجب ) ما ایدی فلاناً؛ چه درستکار است او. (ناظم الاطباء).
-
ایدی
لغتنامه دهخدا
ایدی . [ اَ] (ع اِ) ج ِ ید. (دهار) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
أَيْدِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
دستهاي (در عباراتی نظیر"کَفَّ أَيْدِيَ ﭐلنَّاسِ عَنکُمْ " در اصل أيدین بوده که چون مضاف واقع شده ، نون آن حذف شده است)
-
ایدی المتعاقبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه) 'aydi[o]almoteāqebā دستهای پیدرپی در معامله، کسی کالایی را بخرد و به دیگری بفروشد و او هم به کس دیگر بفروشد.
-
الش ایدی
لغتنامه دهخدا
الش ایدی . [ ] (اِخ ) یکی از سرداران چنگیز، فاتح جَند. رجوع به جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 66 و 68 و 70 و 72 و فهرست تاریخ مغول تألیف عباس اقبال شود.
-
حسین ایدی
لغتنامه دهخدا
حسین ایدی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن جمال الدین حسین قهستانی . او راست : شرح قصیده ٔ ابن سینادر نفس و روح (عینیه ؟). (هدیة العارفین ج 1 ص 332).
-
واژههای همآوا
-
عیدی
لغتنامه دهخدا
عیدی . (اِخ ) دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس با 193 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
عیدی
لغتنامه دهخدا
عیدی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) آنچه روزهای اعیاد به کسی دهند. (آنندراج ). عطا و بخشش و خلعت و هدیه ای که در روز عید به کسی دهند. (ناظم الاطباء). آنچه در عید قربان و عید فطر و توسعاً در نوروز وجز آن ، سران به زیردستان دهند از زر و سیم و جز آن .دست لاف . ع...
-
آی دی
فرهنگ واژههای سره
شناسه، نامِ کاربر