کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آیبک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن آیبک شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) دمیاطی . رجوع به احمدبن آیبک شود.
-
علی ترکمانی
لغتنامه دهخدا
علی ترکمانی . [ ع َ ی ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) ابن آیبک ترکمانی صالحی ، ملقّب به نورالدین و منصور. دومین تن از ممالیک بحری در مصر و شام . رجوع به علی بحری (ابن آیبک ...) شود.
-
علی صالحی
لغتنامه دهخدا
علی صالحی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن آیبک ترکمانی صالحی . ملقب به نورالدین و ملقب به منصور. دومین تن از ممالیک بحری در مصر و شام . رجوع به علی بحری (ابن آیبک ...) شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن آیبک بن ترکمانی صالحی ، ملقب به نورالدین و منصور. دومین تن از ممالیک بحری در مصر و شام . رجوع به علی بحری (ابن آیبک ...) شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) علی بن آیبک ترکمانی صالحی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی بحری شود.
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ](اِخ ) خلیل آیبک صفدی . رجوع به صلاح الدین صفدی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن آیبک بن عبداﷲ تقصادی ناصری دمشقی ، ملقب به علاءالدین . رجوع به علی دمشقی شود.
-
معز
لغتنامه دهخدا
معز. [ م ُ ع ِزز ] (اِخ ) رجوع به عزالدین آیبک و طبقات سلاطین اسلام ص 71 شود.
-
خلیل
لغتنامه دهخدا
خلیل . [ خ َ ] (اِخ ) ابن ایبک بن عبداﷲصفوی . رجوع به صلاح الدین صفوی شود.
-
علی تقصادی
لغتنامه دهخدا
علی تقصادی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن آیبک بن عبداﷲ تقصادی ناصری دمشقی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی دمشقی شود.
-
علی ناصری
لغتنامه دهخدا
علی ناصری . [ ع َ ی ِ ص ِ ] (اِخ ) ابن آیبک بن عبداﷲ تقصادی ناصری دمشقی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی دمشقی شود.
-
باجسری
لغتنامه دهخدا
باجسری . [ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوبست به باجسرا. (سمعانی ). رجوع به باجسرا شود : و مجاهدالدین ایبک دواتدار که سرلشکر خلیفه بود و ابن کر پیشتر میان بعقوبه و باجسری لشکرگاه ساخته بودند. (رشیدی ).
-
تقصادی
لغتنامه دهخدا
تقصادی . [ ] (اِخ ) علی بن ایبک بن عبداﷲ تقصادی علاءالدین دمشقی . متوفی بسال 801 هَ . ق . است . و تاریخی در حوادث زمان خود نگاشته است . (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 726).
-
مبارکشاه
لغتنامه دهخدا
مبارکشاه . [ م ُرَ ] (اِخ ) مداح ایبک بوده است . این شعر از اوست :چون بحمل شد زحوت ، خسرو سیارگان لشکر نوروز شد، منتشر اندرجهان تا گل سوری نمود دربر سوری لباس ساری سیری نیافت هیچ ز بانگ و فغان نطق سرایان بباغ پهلوی گل عندلیب همچو مبارک شه است پیش جها...