کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آگیشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آگیشیدن
/'āgišidan/
معنی
۱. آویختن؛ درآویختن.
۲. آویزان شدن.
۳. پیچیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
float
-
جستوجوی دقیق
-
آگیشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) 'āgišidan ۱. آویختن؛ درآویختن.۲. آویزان شدن.۳. پیچیدن.
-
آگیشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) آویختن ، پیچیدن .
-
آگیشیدن
لغتنامه دهخدا
آگیشیدن . [ دَ ] (مص ) آویختن . پیچیدن .- پای آگیش ؛ بپای آویز. پای پیچ : توشه ٔ جان خویش از او بربای پیش کآیدْت مرگ ِ پای آگیش . رودکی .رجوع به آکیش و آکیشیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
آکیشیدن
لغتنامه دهخدا
آکیشیدن . [ دَ ] (مص ) آکیش ...درآویخته باشد، چه اندرآکیشیدیعنی اندرآویخت . (برهان ). و رجوع به آگیشیدن شود.
-
پای آگیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پایآگیشنده› [قدیمی] pāy[']āgiš ۱. آنچه به پا آویزد یا بپیچد: ◻︎ توشهٴ جان خویش از او بربای / پیش کآیْدتْ مرگ پایآ گیش (رودکی: ۵۰۴).۲. = آگیشیدن
-
آگیش
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آگیشیدن) [قدیمی] 'āgiš ۱. = آگیشیدن۲. آگیشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پایآ گیش، ◻︎ توشهٴ جان خویش از او بربای / پیش کآیْدتْ مرگ پایآ گیش (رودکی: ۵۰۴).
-
آکیش
لغتنامه دهخدا
آکیش . کیش . گویند آهنج بود یعنی باز کردن و هنج نیز گویند (کذا). (فرهنگ اسدی ، خطی ) : توشه ٔ خویش زود از او بربای پیش کآیدْت مرگ پای آکیش . رودکی (از فرهنگ اسدی ، خطی ).چنگ در چیزی زده . درازکرده . (برهان ). و رجوع به آگیشیدن شود.