کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آگنیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آگنیده
/'āganide/
معنی
آگنده؛ انباشته؛ پرشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آگنیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āganide آگنده؛ انباشته؛ پرشده.
-
آگنیده
لغتنامه دهخدا
آگنیده . [ گ َ دَ / دِ ] (ن مف ) رجوع به آکنیده شود.
-
جستوجو در متن
-
هندباری
لغتنامه دهخدا
هندباری . [ هَِ ] (ص نسبی ) هندی . از هند. مربوط به هند : فرمود تا از هندباری فرجی ساختند. در آن ولایت جامه ٔ هندباری اهل عزا می پوشیدند. (مناقب العارفین ).چو ماسوره ٔ هندباری به رنگ میان آگنیده به تیر خدنگ .نظامی .
-
خنیده
لغتنامه دهخدا
خنیده . [ خ َ دَ / دِ ] (ن مف ) مشهور. معروف .شهرت یافته . (برهان قاطع). پخش شده . منتشرشده . عالمگیرشده . جهانگیرشده . (یادداشت بخط مؤلف ) : خنیده بگیتی بمهر و وفاز اهریمنی دور و دور از جفا. فردوسی .همانا شنیدند گردنکشان خنیده شد اندر جهان این نشان...