کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آکنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آکنه
/'ākne/
معنی
جوشی که در جوانی بر صورت پیدا شود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آگین، حشو، زائده
۲. آستر، لایی
برابر فارسی
رخجوش
دیکشنری
acne, filling
-
جستوجوی دقیق
-
آکنه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آگین، حشو، زائده ۲. آستر، لایی
-
آکنه
فرهنگ واژههای سره
رخجوش
-
آکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acné] (پزشکی) 'ākne جوشی که در جوانی بر صورت پیدا شود.
-
آکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آگنه› 'ākane آنچه با آن درون چیزی را پر کنند؛ پشم یا پنبه که درون لحاف یا تشک یا جامه کنند؛ آکنش؛ آگنش: ◻︎ شد زمستان و زِ جودت بنهای میخواهم / ابره و آستر و آکنهای میخواهم (سوزنی: لغتنامه: آکنه).
-
آکنه
فرهنگ فارسی معین
(کَ نِ) (اِ.) آن چه از پشم و پنبه و لاس و پر و جز آن میان ابره و آستر قبا و لحاف و نهالین و مانند آن کنند؛ حشو، آکین .
-
آکنه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی بیماری پوستی که بر اثر اختلال کارکرد و التهاب دستگاه سباسه عارض شود، رخ جوش ، (فره )، جوش غرور جوانی .
-
آکنه
لغتنامه دهخدا
آکنه . [ ک َن َ / ن ِ ] (اِ) آنچه از پشم و پنبه و لاس و پر و جز آن میان ابره و آستر قبا و لحاف و نهالین و مانند آن آکنند. حَشو. چغبت . چغبوت . آکین . آگین : شدزمستان و ز جودت بنه ای میخواهم ابره و آستر و آکنه ای میخواهم .سوزنی .
-
واژههای مشابه
-
اکنه
لغتنامه دهخدا
اکنه . [ اَ ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) همان آگنه ٔ ممدوداست . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به آگنه و آکنه شود.
-
اکنة
لغتنامه دهخدا
اکنة. [ اَ ک ِن ْ ن َ ] (ع اِ) ج ِ کِنان . (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ کنان . پرده ها و پوششها. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به کنان شود. || ج ِ کَن ّ، به معنی پرده ها. (آنندراج ). ج ِ کَن ّ. (از...
-
اکنة
لغتنامه دهخدا
اکنة. [ اُ ن َ ] (ع اِ) آشیانه ٔ مرغان . لغتی است در وُکنَة. (ناظم الاطباء). آشیانه ٔ مرغ هرجا باشد. (منتهی الارب ) (از مؤید الفضلاء) (از مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
-
أَکِنَّةً
فرهنگ واژگان قرآن
پرده-پوشش-سرپوش
-
parenchyma
نرمآکنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] بافت گیاهی عموماً نرم و نسبتاً نامشخص که فاصلۀ میان بافتهای دیگر را پر میکند
-
mesenchyma/ mesenchyme
میانآکنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] شبکهای از بافت همبند رویانی در میانپوست که در فرایند تکوین خود به بافتهای همبند و رگها تبدیل میشود
-
collenchyma
چسبآکنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بافتی گیاهی که در آن با ضخیم شدن دیوارۀ سلولوزی یاختهها، استحکام بافت افزایش مییابد