کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آکام
لغتنامه دهخدا
آکام . (ع اِ) ج ِ اُکُم و اُکُم ج ِ اِکام و اِکام ج ِ اَکم و اَکم ج ِ اَکمه . منظرها. زمینهای بلند. تل ها. تپه ها. پشته ها. توده ها. سنگلاخها.
-
اکمة
لغتنامه دهخدا
اکمة. [ اَ ک َ م َ ] (ع اِ) پشته یا پشته ٔ بلند از یک سنگ یا جای بسیار بلند که خاکش غلیظ بود و به حجریت نرسیده باشد. ج ، اَکَم ، اَکَمات ، اُکُم ، آکُم ، آکام . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). توده . (دهار).
-
اکام
لغتنامه دهخدا
اکام . [ اِ ] (ع اِ) خوی گیر. (ناظم الاطباء). || ج ِ اَکمَة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ اَکَم . سنگلاخها. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اکمة شود.
-
قلعة حماد
لغتنامه دهخدا
قلعة حماد. [ ق َ ع َ ت ُ ح َم ْ ما ] (اِخ ) شهری است متوسط بین اکم و اقران . این شهر دارای قلعه ای بزرگ است بر قله ٔ کوهی و آن را تاقربوست نامند و آنگونه که درباره ٔ آن نقل میکنند این قلعه به قلعه ٔ انطاکیه شباهت دارد. این شهر پایتخت بنی حمادبن یوسف ...
-
اک
لغتنامه دهخدا
اک . [ اَ ] (اِ) آک و عیب و عار. (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). اک یا آک در فرهنگها به معنی آسیب و گزند گرفته شده است ، اما معنی اصلی آن بدو زشت است در مقابل به و خوب . و اک منه در اوستا بمعنی بدمنش است و پدید آورده ٔ اهریمن و رقیب بهمن و بهمن آفریده ٔ ...