کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آژندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آژندن
معنی
(ژَ دَ) (مص ل .) ملاط کشیدن بین دو خشت یا سنگ .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آژندن
فرهنگ فارسی معین
(ژَ دَ) (مص ل .) ملاط کشیدن بین دو خشت یا سنگ .
-
آژندن
لغتنامه دهخدا
آژندن . [ ژَ دَ ] (مص ) ملاط یعنی آژند میان دو خشت و مانند آن گستردن ، پیوستن آن دو را. || آجیدن . و رجوع به آزندن شود.
-
جستوجو در متن
-
آژندیدن
فرهنگ فارسی معین
(ژَ دَ) (مص م .) نک آژندن .
-
آژن
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آژندن) [قدیمی] 'āžan ۱. = آژندن۲. (صفت) آژندهشده با (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تیرآژن، شمعآژن.
-
آژندیدن
لغتنامه دهخدا
آژندیدن . [ ژَ دی دَ ] (مص ) آژندن . ملات و گل میان دو خشت یا آجر و سنگ گستردن دوسانیدن آن دو را.