کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آژغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آژغ
/'āžoq/
معنی
شاخهای که از درخت خرما یا تاک ببرند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آژغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āžoq شاخهای که از درخت خرما یا تاک ببرند.
-
آژغ
فرهنگ فارسی معین
(ژُ) ( اِ.) = آژوغ : نک ازغ .
-
آژغ
لغتنامه دهخدا
آژغ . [ ژُ ] (اِ) رجوع به آزغ شود.
-
واژههای مشابه
-
اژغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ažq = ازغ
-
اژغ
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ په . ] (اِ.) نک اَزغ .
-
اژغ
لغتنامه دهخدا
اژغ . [ اَ ] (اِ) شاخه هائی را گویند که از درخت بریده باشند و بعربی جلمه خوانند. (برهان قاطع). آژغ . (فرهنگ ناصری ). ازغ . ازگ . ستاک . و رجوع به ازگ شود. || شوخ . چرک : سوی آسمان کردش آن مرد روی بگفت ای خدا این تن من بشوی از این اژغها پاک کن مر مراه...
-
واژههای همآوا
-
اژغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ažq = ازغ
-
اژغ
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ په . ] (اِ.) نک اَزغ .
-
اژغ
لغتنامه دهخدا
اژغ . [ اَ ] (اِ) شاخه هائی را گویند که از درخت بریده باشند و بعربی جلمه خوانند. (برهان قاطع). آژغ . (فرهنگ ناصری ). ازغ . ازگ . ستاک . و رجوع به ازگ شود. || شوخ . چرک : سوی آسمان کردش آن مرد روی بگفت ای خدا این تن من بشوی از این اژغها پاک کن مر مراه...
-
جستوجو در متن
-
آژوغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āžuq = آژغ
-
آزوغ
لغتنامه دهخدا
آزوغ . (اِ) آزغ . آژغ . آژوغ .
-
آژوغ
لغتنامه دهخدا
آژوغ . (اِ) آژُغ . آزوغ . آزُغ . اَزغ .