کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آپولون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آپولون
برابر فارسی
آتور، ایزد خورشید، ایزدخورشید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آپولون
فرهنگ واژههای سره
آتور، ایزد خورشید، ایزدخورشید
-
جستوجو در متن
-
پارناس
لغتنامه دهخدا
پارناس . (اِخ ) نام آپولون رب النوع یونانی و نام «موزها».
-
کلارس
لغتنامه دهخدا
کلارس . [ کْلا / ک ِ رُ ] (اِخ ) شهری در ایونی که بوسیله ٔ رب النوعش آپولون مشهور گردید. (از لاروس ).
-
بالیوس
لغتنامه دهخدا
بالیوس . (اِخ ) نام یکی از سگهای اَکتئون پسر آپولون بوده است . (از فرهنگ اساطیر یونان ص 134).
-
باسا
لغتنامه دهخدا
باسا. (اِخ ) معبد مشهور یونانی در فیگالی ، نزدیک معبر مسنی که مختص آپولون اپیکوریوس بوده است .
-
په آن
لغتنامه دهخدا
په آن . [ پ ِ ] (اِخ ) در باستان شناسی یونان سرودی به افتخار آپولون رب النوع سرود جنگ و پیروزی .
-
پند
لغتنامه دهخدا
پند. [ پ َ ] (اِخ ) نام کوهی در شمال یونان قدیم میان تسالی و اپیر، مخصوص اپولون و موزها . اکنون آن را آگرافا خوانند.
-
پارالین
لغتنامه دهخدا
پارالین . [ ی ِ ] (اِخ ) کشتی مقدس مردم اثینَه که هر سال تقدیم کنندگان هدایا به معبد آپولون در دِلُس با آن سفر می کردند.
-
پارناس
لغتنامه دهخدا
پارناس . (اِخ ) کوهی در یونان به جنوب شرقی دُرید و فُسید با 2459 گز ارتفاع وآن در اساطیر یونانی خاص آپولون و موزها بوده است .
-
پارناسین
لغتنامه دهخدا
پارناسین . [ ی َ /ی ِ ن ن ] (اِخ ) مربوط به پارناس . || به دسته ای از شعرا در ادبیات فرانسه که بر خلاف اصول (لیریسم رمانتیک ) نوعی شعر مصنوع میسرودند. || نوعی از پروانه های زیبا در نیمکره ٔ شمالی که آنها را آپولون نیز میخوانند.
-
کاس ساندر
لغتنامه دهخدا
کاس ساندر. (اِخ ) دختر «پریام » و «اکوب » (در اساطیر). وی ازافولون «آپولون » موهبت پیشگوئی و خبر دادن از آینده را کسب کرد. سپس نسبت به خداوند قصور ورزید. و «آپولون » مصمم شد از او انتقام بگیرد و از آن پس کسی به پیشگوئیهای او اعتماد نکرد. در سقوط شهر ...
-
فوبوس
لغتنامه دهخدا
فوبوس . [ ف ُ بُس ْ ] (اِخ ) آپولو را یونانیان فوبوس نیز نامند، و او را در این نام فقط رب النوع روز وخورشید می پنداشتند. (فوستل دو کولانژ). به معنی رخشنده و اغلب نام آپولون میباشد. در لاتین این رب النوع را فوئبوس میخوانند و کلمه ٔ آپولون را بر آن نمی...
-
شاره
لغتنامه دهخدا
شاره . [ رِ ] (اِخ ) مجسمه ساز یونانی از اهالی لیندو (جزایر رودس ) شاگرد لیزیپ است مجسمه ٔ عظیم الجثه ٔ مفرغی آپولون که به مجسمه ٔ غول پیکر رودس معروف و یکی از عجائب سبعه ٔ عالم بشمار است ؛ در مدخل خلیج رودس بر پابوده و بر اثر زمین لرزه ای واژگون گشت...
-
افولن
لغتنامه دهخدا
افولن . [ اَ ل ُ ] (اِخ ) آفولُن . آفولون . اَفولون . آپولون . آپُلُن . ابلن . خدای زاجران و عیافان در میتولوژی یونانی . (یادداشت مؤلف ). خدای روشنایی ، هنرها و پیشگویی در یونان باستان . وی پسر زئو و لتو و برادر توأمان آرتمیس بود. مولد او در جزیره ...