کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آپارتمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آپارتمان
/'āpārt[e]mān/
معنی
۱. ساختمانی که معمولاً دارای چندین طبقه است و به واحدهای مجزایی تقسیم میشود.
۲. هریک از این واحدها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خانه، مسکن، منزل
۲. ساختمان
برابر فارسی
سراچه
دیکشنری
apartment, condominium, flat, menage, ménage, rooms, suite, tenement, pad
-
جستوجوی دقیق
-
آپارتمان
واژگان مترادف و متضاد
۱. خانه، مسکن، منزل ۲. ساختمان
-
آپارتمان
فرهنگ واژههای سره
سراچه
-
آپارتمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: appartement] 'āpārt[e]mān ۱. ساختمانی که معمولاً دارای چندین طبقه است و به واحدهای مجزایی تقسیم میشود.۲. هریک از این واحدها.
-
آپارتمان
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - ساختمان ، عمارت . 2 - ساختمان مجزا و مستقل .
-
آپارتمان
لغتنامه دهخدا
آپارتمان . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) خانه ای بچندین آشکوب .
-
واژههای مشابه
-
اپارتمان
دیکشنری فارسی به عربی
تقسيم , جناح , شقة , غرفة
-
هتلآپارتمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← منزلگاه
-
جستوجو در متن
-
apartments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپارتمان ها، اپارتمان، منزل
-
flats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپارتمان ها، اپارتمان، جلگه، دشت، قسمتی از یک عمارت
-
condo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپارتمان
-
portsale
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپارتمان
-
dockhouse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپارتمان
-
aphodal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپارتمان