کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آویزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آویزان
/'āvizān/
معنی
۱. آویخته؛ معلق.
۲. (قید) در حال آویختگی.
۳. طفیلی؛ مزاحم.
۴. [عامیانه] غمگین.
۵. در حال دعوا؛ گلاویز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آویخته، آویز، معلق
دیکشنری
dangler, dependent, floppy, hanging, pendulous, swinger
-
جستوجوی دقیق
-
آویزان
واژگان مترادف و متضاد
آویخته، آویز، معلق
-
آویزان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āvizān ۱. آویخته؛ معلق.۲. (قید) در حال آویختگی.۳. طفیلی؛ مزاحم.۴. [عامیانه] غمگین.۵. در حال دعوا؛ گلاویز.
-
آویزان
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - معلق ، آویخته . 2 - در حال جنگ و گریز.
-
آویزان
لغتنامه دهخدا
آویزان . (نف ، ق ) در حال آویختگی . || آویخته . معلق . آونگ . آون . دروا. آونگان . دلنگان .- آویزان کردن ؛ آویختن . تعلیق . || جنگ و گریز کنان . گریز و آویز کنان : غوریان دررمیدند و هزیمت شدند وآویزان میرفتند تا ده . (تاریخ بیهقی ). || مشغول . دست ب...
-
واژههای مشابه
-
اویزان
دیکشنری فارسی به عربی
تعليق
-
آویزان آویزان
فرهنگ گنجواژه
درحالت آویزان.
-
pendant group
گروه آویزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] گروهی شیمیایی که در زنجیر بسپارها وجود دارد و به مازه آویزان است
-
underhung rudder, spade rudder
سکان آویزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سکانی که وزن آن کاملاً بر بدنۀ شناور وارد میشود و جایگاه تیغۀ سکان نقشی در تحمل فشارهای وارد بر آن ندارد
-
آویزان شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ)(مص ل .)(عا.) 1 - مزاحم کسی شدن . 2 - سور زدن ، ط فیلی بودن .
-
ترن اویزان
دیکشنری فارسی به عربی
سکة مفردة
-
اویزان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
علق
-
اویزان کننده
دیکشنری فارسی به عربی
معلق
-
اویزان بودن
دیکشنری فارسی به عربی
طنف
-
سبیل آویزان
لهجه و گویش تهرانی
برآشفته و ناراحت