کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آونگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آونگان
معنی
(وَ) (ص فا.) آویخته ، معلق ، آونگ .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
hanging, pendulous, swinger, swinging
-
جستوجوی دقیق
-
آونگان
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص فا.) آویخته ، معلق ، آونگ .
-
آونگان
لغتنامه دهخدا
آونگان . [ وَ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، آونگ . دروا. معلق . آویخته . و فصیح آن آویزان باشد. بیت ذیل را در فرهنگها برای کلمه مثال می آورند : رفته با بازوش از تندی ّ مرکب آستین گشته آونگانش از پهلوی استر پوستین .جلال الدین خوافی .- آونگان شدن ؛ آویز...
-
واژههای مشابه
-
اونگان
لغتنامه دهخدا
اونگان . [ اُ ] (اِ) باصطلاح دواسازی هر ماده ٔ دسم و سفت و غلیظی که بروی جزء معلول تمریخ کنند مانند اونگان خاکستری . (ناظم الاطباء).
-
اونگان
دیکشنری فارسی به عربی
تعليق
-
آونگان،آونگون
لهجه و گویش تهرانی
آویزان
-
اونگان شدن یا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تحول
-
واژههای همآوا
-
اونگان
لغتنامه دهخدا
اونگان . [ اُ ] (اِ) باصطلاح دواسازی هر ماده ٔ دسم و سفت و غلیظی که بروی جزء معلول تمریخ کنند مانند اونگان خاکستری . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
معلق
فرهنگ واژههای سره
آونگان، آویزان
-
دلنگان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) [قدیمی] dela(e)ngān آویزان؛ آویخته؛ آونگان.
-
هدل
لغتنامه دهخدا
هدل . [ هََ دَ ] (ع مص ) آونگان گردیدن لفج شتر. (منتهی الارب ). آونگان گردیدن مشفر. (اقرب الموارد). || آونگان لب گردیدن شتر. (منتهی الارب ). قرحه ناک گردیدن شتر و آونگان شدن مشفر آن . (اقرب الموارد).
-
تحول
دیکشنری عربی به فارسی
اونگان شدن يا کردن , تاب خوردن , چرخيدن , تاب , نوسان , اهتزاز , اونگ , نوعي رقص واهنگ ان
-
هدل
لغتنامه دهخدا
هدل . [ هََ دِ ] (ع ص ) شتر آونگان لفج .(منتهی الارب ). الجمل طویل المشفر. (اقرب الموارد).