کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آوند غذادهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
feeding container
آوند غذادهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ظرفی که حاوی فرمول آسانگوار است و به تجهیزات غذادهی رودهای متصل میشود
-
واژههای مشابه
-
اوند
لغتنامه دهخدا
اوند. [ اَ وَ ] (اِ) ظرف و آوند. (ناظم الاطباء). ظرف و اناء. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به آوند شود.
-
اوند
لغتنامه دهخدا
اوند. [ اَ وِ ] (اِ) فریب و خدعه و مکر. (ناظم الاطباء). خدعه و فریب . (برهان ) (آنندراج ).
-
اوند
دیکشنری فارسی به عربی
سفينة
-
boom receptacle
مادگی آوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سرپیچ سوختگیری هوایی در هواپیماهای نظامی که اتصال وسایل سوخترسانی را، با وجود حرکت هواپیما و تغییرات سمت سوخترسانی، امکانپذیر میکند
-
boom operator
کاروَر آوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فردی در هواپیمای سوخترسان که هدایت آوند را بر عهده دارد
-
ستون آوند
لغتنامه دهخدا
ستون آوند. [ س ُ آ وَ ] (اِ مرکب ) صفه ٔ بلند. (آنندراج ).
-
vessel 1
آوند چوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] لولۀ ممتد عمودی در برخی گیاهان که از یاختههای نسبتاً پیشرفتۀ نایمانند تشکیل شده است و شیرۀ خام در آن جریان دارد متـ . چوبآوند
-
چوبآوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← آوند چوبی
-
ستن آوند
فرهنگ فارسی معین
(سُ تُ وَ) (اِمر.) = ستناوند. استوناوند. ستاوند. ستافند: 1 - بالا خانه ای که پیش آن مانند ایوان گشاده بود. 2 - بالاخانه . 3 - صفة بلندی که سقف آن را بر ستونی افراشته باشند.
-
پیش آوند
لغتنامه دهخدا
پیش آوند. [ وَ ] (اِ مرکب ) پیشاوند. مقابل پس آوند. لاحقه . مزید مقدم ؛ مزید مقدمی که پیش از کلمه درآید و معنی آن کلمه را دگرگون سازد و آن جز از حرف اضافه باشد چون بر. در. اندر. فرا. فراز. فرو. و جز آن . نیز رجوع به پیشاوند شود.
-
اسحاق آوند
لغتنامه دهخدا
اسحاق آوند. [ اِ وَ ] (اِخ ) موضعی در جنوب بیستون (بهستان ) و در آنجا نقشی از آثار عهد ماد مانده که قدمت آن بقرن هشتم ق . م . میرسد و اکنون نقش مذکور موسوم است بدکان داود و آن قبری است در بدنه ٔ کوه تراشیده . نقش مزبور عبارت است از صورت یک ایرانی که ...