کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آوندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آوندی
لغتنامه دهخدا
آوندی . [ وَ ] (اِ) ظرفی که شراب در آن کنند. (برهان ). || (ص نسبی ) وعائی .
-
واژههای مشابه
-
Vascular plants
گیاهان آوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← آوندداران
-
Vascular cryptogams
نهانزادان آوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] گروهی از نهانزادان که دارای ساختارهای منظم آوندی برای رساندن شیرابههای گیاهی به نقاط مختلف خود هستند
-
urn model
مدل آوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] مدلی از یک مسئله که با استخراج گویها از یک آوند توصیف میشود
-
vascular wilt
پژمردگی آوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پژمردگی گیاه براثر حملۀ عامل بیماری به شبکۀ آوندی
-
globular flutes
نایهای آوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از نایها که به جای لولۀ صوتی محفظهای به اَشکال مختلف دارند
-
vascular cambium
بُنلاد آوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] یکی از انواع بُنلادهای پسین که منشأ آوندهای چوبی و آبکش در ساقه و ریشۀ گیاهان است
-
vessel element
عنصر چوبآوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] یاختۀ آوندی در چوب برخی سرخسها و اغلب نهاندانگان که فاقد دیوارۀ عرضی است و دیوارۀ ثانویۀ ضخیم دارد
-
جستوجو در متن
-
Pteridophyta
سرخستباران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ابتداییترین شاخۀ گیاهان آوندی که همۀ نهانزادان آوندی را شامل میشود
-
pteridophytes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pteridophytes، گیاهان اوندی خانواده سرخس، نهانزاد اوندی
-
Tracheophytes
آوندداران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] گروهی از گیاهان خشکیزی که دارای سامانۀ آوندی برای هدایت شیرۀ خام و پروردهاند متـ . گیاهان آوندی Vascular plants
-
وعائی
لغتنامه دهخدا
وعائی . [ وِ ] (ص نسبی ) منسوب به وعاء. آوندی .
-
وعایی
لغتنامه دهخدا
وعایی . [ وِ ] (ص نسبی ) وعائی . منسوب به وعاء. آوندی .