کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آوردیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آوردیدن
/'āvardidan/
معنی
آورد کردن؛ جنگ کردن؛ نبرد کردن؛ پیکار کردن؛ حمله کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آوردیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] 'āvardidan آورد کردن؛ جنگ کردن؛ نبرد کردن؛ پیکار کردن؛ حمله کردن.
-
آوردیدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) (مص ل .) جنگ کردن ، نبرد کردن .
-
آوردیدن
لغتنامه دهخدا
آوردیدن . [ وَ دی دَ ] (مص ) حمله کردن . جنگ آوری . (برهان ). رزم دادن . نبرد. حرب و مجادله کردن .
-
واژههای مشابه
-
اوردیدن
لغتنامه دهخدا
اوردیدن . [ اَ وَ دی دَ ] (مص ) حمله کردن . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (برهان ).
-
واژههای همآوا
-
اوردیدن
لغتنامه دهخدا
اوردیدن . [ اَ وَ دی دَ ] (مص ) حمله کردن . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (برهان ).