کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آوا ـ 3 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
MP3, Motion Picture Experts Group Laye 3
آوا ـ 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] الگوریتم/ خوارزمی فشردهسازی رقمی اصوات که به ضریب فشردهسازی 12 میرسد و درعینحال کیفیت صدا را حفظ میکند
-
واژههای مشابه
-
اوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ابا، با› [قدیمی] 'avā آش.
-
اوا
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) آواز.
-
اوا
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) آش ، ابا.
-
اوا
لغتنامه دهخدا
اوا. [ اَ ] (اِ) آواز. (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ). آواز و صدا. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) : ای شمس تبریزی بگو سر نهان شاه جوبی رنگ و بوی و گفتگو از شمس بشنو این اوا. مولوی .|| آواز بازگشت . (ناظم الاطباء). || بمعنی ابا هم هست که شوربا و آش باشد....
-
اوا
دیکشنری فارسی به عربی
صوت , هاتف
-
اِوا خواهر،اِوا
لهجه و گویش تهرانی
مرد زن صفت
-
onomatopoeia
نامآوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژهای که ظاهراً در تقلید از صداهای محیط ساخته میشود
-
pod-cast
وِبآوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجموعهای از پروندههای رقمی که در اینترنت برای پخش از دستگاههای پخش موسیقی یا رایانههای شخصی انتشار یافته است
-
صوربان آوا
لغتنامه دهخدا
صوربان آوا. (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صومای شهرستان ارومیه . در 7 هزارگزی شمال خاوری هشتیان ، در مسیر راه ارابه رو هشتیان به سلماس واقع است . هوای آن سردسیر سالم و دارای 230 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و توتون . شغل اهالی ...
-
هم آوا
لغتنامه دهخدا
هم آوا. [ هََ ] (ص مرکب ) هم صدا. دو چیز که صدایشان هم آهنگ و به موازات یکدیگر برآید، یا دو کس که با یکدیگر آواز خوانند : بر گلت آشفته ام ، بگذار تا در باغ وصل زاغ بانگی می کنم بلبل هم آواییم نیست . سعدی .رجوع به هم آواز شود.
-
siren
چرخآوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اسبابی که در آن هوای متراکم از سوراخهای یک قرص چرخان بگذرد و صدا یا صوت بلندی ایجاد شود
-
هزار آوا
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر.) بلبل .
-
شب آوا
لغتنامه دهخدا
شب آوا. [ ش َ ] (اِ مرکب ) بانگ شب و فغان و ناله و زاری در شب . (ناظم الاطباء). || (ص مرکب ) ناله و زاری کننده در شب . (ناظم الاطباء).