کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آواشناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آواشناسی
معنی
(شَ) (حامص .) صوت شناسی ، مطالعه و توصیف علمی آواهای زبان .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
phonetics
-
جستوجوی دقیق
-
phonetics
آواشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مطالعۀ علمی آواهای زبان
-
آواشناسی
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (حامص .) صوت شناسی ، مطالعه و توصیف علمی آواهای زبان .
-
واژههای مشابه
-
articulatory phonetics
آواشناسی تولیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شاخهای از آواشناسی که به مطالعۀ نحوۀ تولید آواها در دستگاه گفتار انسان میپردازد
-
suprasegmental phonetics
آواشناسی زبَرزنجیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شاخهای از آواشناسی که در آن ویژگیهای زبَرزنجیری گفتار مطالعه میشود
-
auditory phonetics
آواشناسی شنیداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شاخهای از آواشناسی که به مطالعۀ درک و پردازش آواها میپردازد
-
acoustic phonetics
آواشناسی صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شاخهای از آواشناسی که به مطالعۀ خصوصیات امواج صوتی آواهای گفتار میپردازد متـ . آواشناسی فیزیکی
-
آواشناسی فیزیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← آواشناسی صوتی
-
forensic phonetics
آواشناسی قانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] شاخهای از آواشناسی که در آن از روشهای آواشناختی برای بررسی و تشخیص جُرم استفاده میشود
-
جستوجو در متن
-
phonetic 1
آواشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مربوط به آواشناسی
-
phonetician
آواشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] متخصص آواشناسی
-
فونتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phonétique] (زبانشناسی) fonetik ۱. آواشناسی.۲. (صفت) آوانگار: الفبای فونتیک.
-
length 2
کشش 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در آواشناسی، طولانی کردن زمان تولید آوا که در برخی زبانها ارزش واجی دارد
-
obstruent
گرفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در آواشناسی و واجشناسی، مشخصۀ آوایی که تولید آن با نوعی گرفتگی در مسیر جریان هوا همراه است متـ . نارسا non-sonorant