کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
achoo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهو
-
جیران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] jeyrān آهو.
-
ahchoo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهو
-
ako
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهو
-
agoho
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهو
-
آروی
واژهنامه آزاد
آهو
-
آهوبره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'āhubar[r]e ۱. برۀ آهو؛ آهوبچه؛ بچۀ آهو.۲. = هوبره
-
جیران
واژگان مترادف و متضاد
آهو، غزال
-
غزال
واژگان مترادف و متضاد
آهو، جیران
-
ظبی
واژگان مترادف و متضاد
آهو، غزال
-
آهوانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) 'āhuvāne, 'āhovāne مانند آهو؛ همچون آهوان.
-
آهوخرام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āhuxa(o)rām آنکه مانند آهو راه برود.
-
ظبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] zaby آهو؛ غزال.
-
مارالان
واژهنامه آزاد
محلی است در جنوب تبریز که قبلا در آنجا آهو زیاد بود و مردم آهو را گرفته و می فروختند.در زبان محلی آهو:یعنی مارال و امروزه این محل به مناسبت خرید و فروش آهو به مارالان معروف شده است
-
آهوتک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] 'āhutak آنکه در دویدن مانند آهو است؛ آهودو؛ تندرو.