کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهوی تتری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آهوی مشکین
لغتنامه دهخدا
آهوی مشکین . [ ی ِ م ِ / م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آهوی تاتار : یارب آن آهوی مشکین بختن بازرسان وآن سهی سرو خرامان بچمن بازرسان .حافظ.
-
قارة اهوی
لغتنامه دهخدا
قارة اهوی . [ رَ ت َ اَ هَْ وا ](اِخ ) (یوم ...) روزی است مر عامربن صعصعه را. (مجمعالامثال میدانی ص 767). رجوع به قارة و ذوقارة شود.
-
دارة اهوی
لغتنامه دهخدا
دارة اهوی . [ رَ ت ُ اَهَْ وا ] (اِخ ) از ارض هجر است . (معجم البلدان ).
-
اهوی کوهی
دیکشنری فارسی به عربی
ايل , غزالة
-
آهوی جوان
واژهنامه آزاد
شادن.
-
های،آهای،اُهوی،هوهَه
لهجه و گویش تهرانی
صدا زدن
-
هوی، آهوی، آهای
لهجه و گویش تهرانی
ندا
-
جستوجو در متن
-
تتاری
لغتنامه دهخدا
تتاری . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تتار. (ناظم الاطباء). تاتاری . تتری . که از سرزمین تاتار و یا تتار و تتر باشد. مردم تاتار و یا هرچیز منسوب بدان : گل بهاری بت تتاری نبیذ روشن چرا نیاری ؟رودکی (از احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 2 ص 544).دل ...