کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهوپا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آهوپا
/'āhupā/
معنی
۱. تندرو؛ تیزرفتار؛ آنکه مانند آهو بدود و فرار کند.
۲. (اسم) ‹آهوپای، پاآهو› نوعی گچبری برجسته در سقف یا دیوار خانه؛ مقرنس.
۳. خانۀ ششگوشه؛ خانۀ ششضلعی: ◻︎ ای همایونبنای آهوپای / آهویی نانهاده در تو خدای (ابوالفرج رونی: ۱۵۰).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آهوپا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] 'āhupā ۱. تندرو؛ تیزرفتار؛ آنکه مانند آهو بدود و فرار کند.۲. (اسم) ‹آهوپای، پاآهو› نوعی گچبری برجسته در سقف یا دیوار خانه؛ مقرنس.۳. خانۀ ششگوشه؛ خانۀ ششضلعی: ◻︎ ای همایونبنای آهوپای / آهویی نانهاده در تو خدای (ابوالفرج رو...
-
آهوپا
فرهنگ فارسی معین
(ی ) (ص مر.) بنا یا خانة شش پهلو، خانة شش ضلعی .
-
آهوپا
لغتنامه دهخدا
آهوپا. (ص مرکب ، اِ مرکب ) آهوپای . بنا یا خانه ٔ آهوپای ؛ خانه ٔ شش پهلو. خانه ٔ مسدس . خانه ٔ شش ضلعی . خانه ٔ مسدس الاضلاع : ای مبارک بنای آهوپای آهویی در تو نافریده خدای . ابوالفرج رونی . || گچ بریهای برجسته بر آسمانه ٔ خانه آویخته چون پای آهو. م...
-
جستوجو در متن
-
پیاهو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیآهو، پاآهو› peyāhu نوعی گچبری و مقرنسکاری؛ آهوپا.
-
پاآهو
لغتنامه دهخدا
پاآهو. (اِ مرکب ) آهوپا. به اصطلاح بنایان ، خانه ٔ شش پهلو. (جهانگیری ) : زین دیو وفا چرا طمع داری همچون من از این بنای پاآهو؟ ناصرخسرو.و این قلب آهوپاست . خانه ٔ مسدّس یا مقرنس . و رجوع به آهوپای شود.
-
پا
لغتنامه دهخدا
پا. (اِ) رِجل . از اندامهای بدن و آن از بیخ ران تا سر پنجه ٔ پای باشد شامل ران و زانو و ساق و قدم . پای . و گاه بمعنی قسمت زیرین پا آید که عرب قدم گوید و آن از اشتالنگ تا نوک ابهام است : با جهل شما درخور نعلید بسر برنه درخور نعلی که بپوشیده به پائید....