کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهنجیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آهنجیده
/'āhanjide/
معنی
بیرونکشیده؛ برکشیده؛ آخته؛ آهخته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آهنجیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āhanjide بیرونکشیده؛ برکشیده؛ آخته؛ آهخته.
-
آهنجیده
لغتنامه دهخدا
آهنجیده . [ هََ دَ / دِ ] (ن مف ) بیرون کرده . برکشیده . مسلول . مشهر. آخته . آهیخته . آهخته . || مسلوب . برکنده . || مجذوب .
-
جستوجو در متن
-
انتزاعی
فرهنگ واژههای سره
آهنجیده
-
مجرد
فرهنگ واژههای سره
آهنجیده
-
منتزع
فرهنگ واژههای سره
آهنجیده
-
آهیخته
لغتنامه دهخدا
آهیخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) کشیده . برکشیده . بیرون آورده . برآورده . آخته . آهخته . آهنجیده . لنجیده . مسلول . مُشهّر. و رجوع به آهیختن ، آهِختن ، آختن و آهنجیدن شود.
-
آخته
لغتنامه دهخدا
آخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) اَخْته . آهخته . آهیخته . کشیده . برکشیده . آهنجیده . لنجیده . مسلول . مشهر. بیرون کرده . برآورده . بیرون کشیده . مستخرج . || درازکرده . ممدود. ممدوده . مبسوط. || برافراشته . مرفوع . بلندکرده . برفراشته . || بردوخته به (چ...
-
آهخته
لغتنامه دهخدا
آهخته . [ هَِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) آهیخته . آخته . آهنجیده . لنجیده . برکشیده . کشیده . بیرون کرده . برآورده . مسلول . مُشهَّر. افراخته . افراشته : رزبان برزد سوی رز گامی راغرضی را و مرادی را، کامی رابرگرفت از لب رف [ آنگه ] جامی رابر لب جام نگاریده غ...
-
مجذوب
لغتنامه دهخدا
مجذوب . [ م َ ] (ع ص ) کشیده شده . (آنندراج ). کشیده شده و جذب شده . (ناظم الاطباء). کشیده . درکشیده . بکشیده . آهنجیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : سوم آنکه آن مجذوب را هضم کند و از حالت خویش بگرداند تا ماننده ٔ او شود و او را هاضمه خوانند. (چهار...