کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهستهبهجلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
slow ahead
آهستهبهجلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان حرکت به جلو با دور آهستۀ موتور
-
واژههای مشابه
-
dead slow ahead
خیلیآهستهبهجلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان حرکت به جلو با کمترین دورِ ممکن موتور
-
آهسته
واژگان مترادف و متضاد
آرام، بتدریج، بطیء، تانی، درنگ، کند، ملایم، نرم، نرمنرمک، یواش ≠ تند، سریع
-
آهسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) 'āheste ۱. آرام؛ یواش؛ بیشتاب؛ دارای حرکت کند.۲. بیسروصدا؛ با صدای کم و پایین.۳. [قدیمی] متین؛ باوقار.
-
آهسته
فرهنگ فارسی معین
(هِ تِ) (ص . ق .) 1 - کند. 2 - آرام ، ساکت . 3 - مهربان . 4 - باوقار. 5 - بردبار.
-
آهسته
لغتنامه دهخدا
آهسته . [ هَِ ت َ / ت ِ ] (ص ، ق ) آرام . بی شرور : اوهر، شهرکیست به بر کوه نهاده و با آبهای بسیار، جائی بسیارکشت و مردمانی آهسته . (حدودالعالم ).شتاب گیرد و گرمی بوقت پاداشن صبور گردد و آهسته گاه بادافراه . فرخی .بس آهسته و چابک و بخردندز کنعان بامّ...
-
اهسته
دیکشنری فارسی به عربی
بطيي , تدريجي , ضعيف , ضوء , لطيف , مستوي واطي
-
آهسته
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: âssa طاری: yavâš طامه ای: âsse طرقی: âssa کشه ای: âssa نطنزی: âssa
-
آهسته آهسته
واژهنامه آزاد
آرام آرام.
-
جلو
واژگان مترادف و متضاد
۱. برابر، روبرو، رویاروی، مقابل ۲. قبال، قدام ۳. پیش، نزد ۴. لگام، عنان ≠ پشت، خلف، دبر
-
جلو
واژگان مترادف و متضاد
۱. شنگ، شوخ ۲. سیخ
-
ahead
جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] جهت یا موقعیتی در امتداد دماغۀ شناور
-
جلو
فرهنگ فارسی معین
(جُ یا جِ لُ) [ تر. جیلاو ] 1 - (ق .) پیش ، مقابل . 2 - (اِ.) لگام مرکوب ، عنان ، افسار. 3 - پیش از دیگران یا دیگر چیزها.
-
جلو
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (ص .) شوخ و شنگ .