کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
عهار
لغتنامه دهخدا
عهار. [ ع ِ ] (ع مص )فسوس و فجور نمودن با زن و زنا کردن با وی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بنزد زن آمدن جهت فجور. (از اقرب الموارد). || پیرو بدی شدن ، و دزدیدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).
-
اهار
لغتنامه دهخدا
اهار. [ اَ ] (اِ) پالوده که بر کاغذ و شوربائی که بر جامه مالند. (برهان ) (هفت قلزم ). آهار پالوده ای که بر کاغذ و جامه مالند. (ناظم الاطباء). آشی که بر کاغذ و جامه دهند که سبب قوت آنها شود. (آنندراج ). و رجوع به آهار شود.- اهار زدن ؛ پالوده و شوربا ...
-
جستوجو در متن
-
آهاردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آهاریدن› 'āhārdan آهار مالیدن به جامه یا پارچه؛ آهار زدن؛ آهار دادن. =آهازیدن
-
starch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشاسته، اهار، تشریفات، اهار زدن
-
starches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشاسته، اهار، تشریفات، اهار زدن
-
آهاردار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āhārdār جامه یا پارچهای که به آن آهار زده باشند؛ دارای آهار.
-
آهاردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) آهار زدن . آهار کردن .
-
آهاردن
لغتنامه دهخدا
آهاردن . [ دَ ] (مص ) آهار زدن . آهار کردن .
-
sizeing
فرهنگ لغات علمی
آهار
-
achar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهار
-
پتگر
فرهنگ فارسی معین
(پَ گَ) (ص فا.) آهار زننده ، آهار کننده .
-
اهر
لغتنامه دهخدا
اهر. [ اَ هََ ] (اِ) آهار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به آهار شود.
-
آهر
لغتنامه دهخدا
آهر. [ هََ ] (اِ) آهار، در تمام معنی های آن .
-
نشا
دیکشنری عربی به فارسی
نشاسته , اهار , اهارزدن , تشريفات