کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آند بی اثر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
anode corrosion efficiency
بازده خوردگی آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نسبت خوردگی واقعی یک آند به خوردگی نظری آن، با کاهش وزن، که با استفاده از قانون فارادی و با در نظر گرفتن مقدار الکتریسیتهای که عبور میکند، محاسبه میشود
-
راک اند رل
لغتنامه دهخدا
راک اند رل . [ اَ رُ ] (انگلیسی ، اِ مرکب ) در انگلیسی «راک » به معنی جنباندن و «اند» بمعنی «و» و «رُل » بمعنی چرخاندن است که معنی کلی ترکیب «جنباندن و چرخاندن » می شود. و در اصطلاح رقص ، نوعی از رقص فرنگی است .
-
اند و دند
لغتنامه دهخدا
اند و دند. [ اَ دُ دَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بمعنی تار و مار که زبر و زیر باشد و هم پاشیده و پراکنده باشد. (از هفت قلزم بنقل از یادداشتهای لغت نامه ). و رجوع به اندوند شود.
-
درگ اند دراپ
واژهنامه آزاد
کشیدن و رَهاندَن. هنگام کار با رایانه، کُنِشی (عملی) است که در آن با موشی (ماوس) یک چیز را گرفته، جابجا کرده و می رهانند (رها می کنند). "دِرَگ اَند دِراپ کُن" می شود "بِکِش و بِرَهان". افسوس "درگ اند دراپ" که از زبان انگلیسی آمده همینگونه در نوشته ها...
-
سربازانی که درکمین نشسته اند
دیکشنری فارسی به عربی
کمين
-
فهرست هیلت یاعده ای که برای انجام خدمتی اماده اند
دیکشنری فارسی به عربی
لجنة
-
جستوجو در متن
-
deactivate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از کار انداختن، بی اثر کردن، ناکنش ور کردن، بی خاصیت کردن، از اثر انداختن
-
deactivating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیرفعال کردن، بی اثر کردن، ناکنش ور کردن، بی خاصیت کردن، از اثر انداختن
-
deactivates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیرفعال می کند، بی اثر کردن، ناکنش ور کردن، بی خاصیت کردن، از اثر انداختن
-
deactivated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیرفعال شده است، بی اثر کردن، ناکنش ور کردن، بی خاصیت کردن، از اثر انداختن
-
effectless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی اثر، بی تاثیر
-
traceless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون کلاه، بی نشان، بی اثر
-
trackless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی رحم، بی رد پا، بی اثر، بی نشان، بی جاده، بی ریل، بی راهه
-
ineffective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی اثر، غیر موثر، بی فایده، بی نتیجه، بیهوده
-
inefficacious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناقص، بی خاصیت، بی فایده، بی اثر، نا سودمند