کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آندون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آندون
/'āndun/
معنی
۱. [مقابلِ ایدون] آنجا.
۲. آن سوی: ◻︎ خواسته چونان دهد که گویی بستد / روی گه ایدون کند ز شرم گه آندون (فرخی: ۲۸۹).
۳. [مقابلِ ایدون] آنگاه؛ آن زمان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آندون
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] 'āndun ۱. [مقابلِ ایدون] آنجا.۲. آن سوی: ◻︎ خواسته چونان دهد که گویی بستد / روی گه ایدون کند ز شرم گه آندون (فرخی: ۲۸۹).۳. [مقابلِ ایدون] آنگاه؛ آن زمان.
-
آندون
فرهنگ فارسی معین
(ق .) 1 - آن جا. 2 - بدان سوی ، بدان جهت . 3 - آنچنان .
-
آندون
لغتنامه دهخدا
آندون . (ق ) آنجا. مقابل ایدون ، اینجا : راه تو زی خیر و شرّْ هر دو گشاده ست خواهی ایدون گرای و خواهی آندون . ناصرخسرو. || بدانسوی . بدان جهت : خواسته چونان دهد که گوئی بستدروی گه ایدون کند ز شرم گه آندون . فرخی . || چنان . مقابل ایدون ، چنین . صاحب ...
-
واژههای مشابه
-
اندون
لغتنامه دهخدا
اندون . [ اَ ] (اِ) گچ . || مرهم . || مشمع. (ناظم الاطباء).
-
اندون
لغتنامه دهخدا
اندون . [ اَ ] (ق ) آنجا. مقابل ایدون ؛ اینجا. (یادداشت مؤلف ) : زان همی خواهی که دائم می خوری تا چون زنان سر ز رعنائی گهی ایدون و گه اندون کنی . ناصرخسرو.و رجوع به آندون و انذون شود.
-
واژههای همآوا
-
اندون
لغتنامه دهخدا
اندون . [ اَ ] (اِ) گچ . || مرهم . || مشمع. (ناظم الاطباء).
-
اندون
لغتنامه دهخدا
اندون . [ اَ ] (ق ) آنجا. مقابل ایدون ؛ اینجا. (یادداشت مؤلف ) : زان همی خواهی که دائم می خوری تا چون زنان سر ز رعنائی گهی ایدون و گه اندون کنی . ناصرخسرو.و رجوع به آندون و انذون شود.
-
جستوجو در متن
-
entone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندون
-
آذون
لغتنامه دهخدا
آذون . (ص ) به معنی آنچنان باشد، چنانکه ایذون به معنی اینچنین است : تفکر کن یکی در خلقت شاهین و مرغابی نگویی کز چه معنی راست این ایذون و آن آذون ؟ سنائی .رجوع به ایدون و اندون و آندون شود.
-
انذون
لغتنامه دهخدا
انذون . [ اَ ] (ق ) آنجا، مقابل اینجا : خواسته چونان دهد که گویی بستدروی گه ایذون کند ز شرم گه انذون . فرخی .نگویی کز چه معنی راست این ایذون و آن انذون . سنایی .و رجوع به اندون و آندون شود.
-
ایدون
لغتنامه دهخدا
ایدون . [ ای / اَ /اِ ] (ق ) اینچنین . (برهان ) (آنندراج ). اینچنین و بدین طریق . (ناظم الاطباء). همچنین . (لغت فرس اسدی ) (اوبهی ) (غیاث اللغات ) . پهلوی ، اتون بمعنی چنین ، اینگونه ، از ایرانی باستان «آیتونا» ، اوستایی ، «اَئِتَوَنْت » . (از حاشیه ...
-
گراییدن
لغتنامه دهخدا
گراییدن . [ گ َ / گ ِ دَ ] (مص ) (از: گرای + یدن ، پسوند مصدری ). رغبت و خواهش و میل کردن . (از برهان ). متمایل بودن و شدن : چه نیکو سخن گفت دانش فزای بدان کت نه کار است کمتر گرای . ابوشکور.به کژی و ناراستی کم گرای جهان از پی راستی شد به پای . ابوشکو...