کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آنتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آنتن
/'ānten/
معنی
۱. صفحۀ بزرگ فلزی که امواج رادیویی یا تلویزیونی را از مرکز فرستنده به اطراف منتشر میکند.
۲. وسیلهای به شکل میله یا صفحۀ فلزی که امواج رادیویی یا تلویزیونی منتشر شده از دستگاه فرستنده را دریافت میکند.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
سرون، شاخک
فعل
بن گذشته: آنتن داد
بن حال: آنتن ده
دیکشنری
aerial
-
جستوجوی دقیق
-
آنتن
فرهنگ واژههای سره
سرون، شاخک
-
آنتن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: antenne] (برق) 'ānten ۱. صفحۀ بزرگ فلزی که امواج رادیویی یا تلویزیونی را از مرکز فرستنده به اطراف منتشر میکند.۲. وسیلهای به شکل میله یا صفحۀ فلزی که امواج رادیویی یا تلویزیونی منتشر شده از دستگاه فرستنده را دریافت میکند.
-
antenna, aerial
آنتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای برای دریافت یا ارسال امواج رادیویی ازطریق تبدیل نشانک/ سیگنال الکترومغناطیسی به الکتریکی و برعکس
-
آنتن
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] ( اِ.)دستگاهی برای پخش یا دریافت امواج الکترومغناطیسی .
-
واژههای مشابه
-
انتن
لغتنامه دهخدا
انتن . [ اَ ت َ ] (ع ن تف ) گَنَده تَر. (یادداشت مؤلف ).- امثال : انتن من الجورب . انتن من العذره .انتن من مرقات الغنم .
-
انتن
لغتنامه دهخدا
انتن . [ اَ ت َ ن َ ] (ع فعل تعجب ) ما انتنه ؛چه بدبوی است آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
انتن
لغتنامه دهخدا
انتن . [ اَ ت ُن ْ ن َ ] (ع ضمیر) جمع مؤنث ضمیر مخاطب ، یعنی شما جماعت زنان . شما زنان .
-
انتن
دیکشنری فارسی به عربی
هوائي
-
VSAT antenn
آنتن پکود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← پایانۀ کوچکدهانه
-
آنتن تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← آنتن تصویر الکتریکی
-
microwave antenna
آنتن ریزموج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ترکیبی از یک موجبَر با یک انتهای باز و یک بازتابندۀ سهمیشکل که نقش فرستنده و گیرندۀ ریزموج را ایفا میکنند
-
nutating antenna
آنتن ناوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آنتنی که در آن یک دوقطبی، بدون تغییر قطبش، در مداری دایرهای به دور محور بازتابگر شَلجَمی حرکت میکند
-
antenna gain
بهرۀ آنتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] میزان فزونی توان تابشی آنتن در مقایسه با آنتن همسانگرد
-
radome 1
آنتنپوش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] روکش عایق آنتن برای مصون نگه داشتن آن در برابر عوامل طبیعی