کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمیزه مو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
mixture model
مدل آمیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] نوعی مدل احتمالی برای نمایش وجود زیرجامعهها در داخل یک جامعه، بدون آنکه دادههای مشاهدهشدۀ زیرجامعهای را که به آن تعلق دارند مشخص کنند
-
mixture experiment
آزمایش آمیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] آزمایشی که در آن با آمیزش دو یا چند عنصر محصول نهایی به دست میآید
-
purge compound, flushing compound, cleaning compound
آمیزۀ پاکسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] آمیزهای که بهصورت خاص برای تمیز کردن درون ماشینآلات فراوری تهیه میشود
-
mixotroph
آمیزهپرورد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اندامگانی که برای رشد خود به ترکیبی از مواد آلی و معدنی نیاز دارد
-
mixotrophic
آمیزهپرورد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ویژگی اندامگانی که برای رشد خود به ترکیبی از مواد آلی و معدنی نیاز دارد
-
tectonic mélange
آمیزۀ زمینساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گونهای آمیزه که براثر فرایندهای زمینساختی ایجاد شده است
-
blending
آمیزهسازی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی در واژهسازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام میشوند
-
compounding
آمیزهسازی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایندی که در آن از اختلاط یک بسپار مذاب با مواد دیگر، آمیزه به دست آید
-
image blending
آمیزهسازی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تلفیق یا ادغام دو تصویر هماندازه
-
mixture method
روش آمیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] روشی دومرحلهای برای تولید نمونههای تصادفی از یک توزیع آمیزهای (mixture distribution)
-
precured tread cushion gum
آمیزۀ چسبان رویۀ پیشپخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای لاستیکی و چسبناک برای چسباندن رویۀ پیشپخته به سطح سابخوردۀ مَنجید
-
tint base paint
پوشرنگ پایۀ رنگآمیزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی پوشرنگ ساختمانی که تیتانیمدیاکسید آن کمتر از پوشرنگ سفید کامل است و با یک یا چند رنگبخش دیگر آمیخته میشود تا رنگ خاصی حاصل شود
-
جستوجو در متن
-
آمیژه
لغتنامه دهخدا
آمیژه . [ ژَ / ژِ ] (ن مف / نف ) آمیزه . (برهان ). || شاعر و موزون . (برهان ). || مرکب ، مقابل بسیط. (بهار عجم ). || (اِمص ) آمیغ. صحبت . آرمیدن با. آمیزش با جفت .- آمیژه مو ؛ دومو.
-
دومو
لغتنامه دهخدا
دومو. [ دُ ] (ص مرکب ) دوموی . کسی که در سر یا در ریش او خاصه در ابتدای پیری موی سیاه و سپید باشد. (غیاث ) (آنندراج ). آمیزه مو. فلفل نمکی . کهل . کهله . دوموی . دومویه . با موی جو گندمی . با موی سیاه و سپید. که بعضی تارهای مو سپید و بعضی دیگر سیاه د...
-
ریش
لغتنامه دهخدا
ریش . (اِ) لحیه . (دهار) (ترجمان القرآن ). محاسن . موهای چانه و گونه ها. (ناظم الاطباء). محاسن . دف و سفره از تشبیهات اوست . (آنندراج ). مجموع مویی که بر زنخ و اطراف رخسار برآید. صاحب براهین العجم گوید: باید دانست که ریشی که به معنی موی زنخ است فارسی...