کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمیزه مو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آمیزه مو
/'āmizemu/
معنی
دومو؛ دومویه؛ کهل؛ کسی که موهای سیاه و سفید در سر داشته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آمیزه مو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آمیژهمو› 'āmizemu دومو؛ دومویه؛ کهل؛ کسی که موهای سیاه و سفید در سر داشته باشد.
-
آمیزه مو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) کسی که موهای سرش جوگندمی (سیاه و سفید) باشد.
-
آمیزه مو
لغتنامه دهخدا
آمیزه مو. [ زَ / زِ ] (ص مرکب ) آنکه بعض مویهای سیاه و بعض آن سپید دارد، و آن پس از جوانی باشد. دومو. دومویه . اشمط. شمطاء. با موی جوگندمی : اگر شاه هر هفت کشور بودچو آمیزه مو شد مکدر بود. دقیقی .کمیژه موی . (تاج المصادر بیهقی ).- آمیزه موی شدن ؛ کم...
-
واژههای مشابه
-
امیزه
دیکشنری فارسی به عربی
خلية , مزيج
-
blend
آمیزه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واحد زبانی منفردی که در نتیجۀ فرایند آمیزهسازی ایجاد میشود
-
cocktail
آمیزه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مخلوطی از چند نوشیدنی که غالباً قبل از غذا عرضه میشود
-
compound 1
آمیزه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مخلوطی که از اختلاط یک بسپار مذاب مانند لاستیک یا پلاستیک با مواد دیگر بهکمک یک مخلوطکن به دست آید
-
mélange
آمیزه 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودهای از سنگ با اندازهای قابل نقشهبرداری که در آن مرز بین واحدهای سنگی پیوستگی ندارد و قطعاتی از سنگهای بومی یا بیگانه با اندازههای گوناگون در آن یافت میشود
-
mixotrophy
آمیزهپروردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایند رشد اندامگان با استفاده از ترکیب مواد آلی و مواد معدنی
-
padding gum
آمیزۀ ترمیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای مقاوم به گرما که از آن در زیر رویه استفاده میکنند و با کمک آن مَنجید تایر به قطر مورد نظر میرسد
-
repair gum
آمیزۀ تعمیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای زودپخت و نرم و چسبناک که به شکلهای فتیلهای، نواری یا ورقی برای تعمیر موضعی تایر از آن استفاده میشود
-
cushion gum, curing gum, bonding gum, gum stock
آمیزۀ چسبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای لاستیکی و نرم و چسبناک برای تعمیر موضعی تایر ازطریق روکشکاری یا چسباندن رویۀ تایر به زیرساخت
-
coloured mélange
آمیزۀ رنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گونهای آمیزۀ زمینساختی که واحدهای سازندۀ آن رنگهای متفاوتی دارند
-
compounder
آمیزهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] دستگاهی که در آن فرایند آمیزهسازی صورت میگیرد