کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمیزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
compounder
آمیزهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] دستگاهی که در آن فرایند آمیزهسازی صورت میگیرد
-
tint
رنگآمیزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رنگ حاصل از اختلاط رنگدانه یا پوشرنگ سفید با رنگدانهها یا پوشرنگهای غیرسفید؛ رنگ بهدستآمده روشنتر و ناخالصتر از رنگ اولیه است متـ . سفیدآمیخت
-
آمیزه مو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) کسی که موهای سرش جوگندمی (سیاه و سفید) باشد.
-
آمیزه مو
لغتنامه دهخدا
آمیزه مو. [ زَ / زِ ] (ص مرکب ) آنکه بعض مویهای سیاه و بعض آن سپید دارد، و آن پس از جوانی باشد. دومو. دومویه . اشمط. شمطاء. با موی جوگندمی : اگر شاه هر هفت کشور بودچو آمیزه مو شد مکدر بود. دقیقی .کمیژه موی . (تاج المصادر بیهقی ).- آمیزه موی شدن ؛ کم...
-
آمیزه موئی
لغتنامه دهخدا
آمیزه موئی . [ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت و کیفیت و چگونگی آمیزه مو.
-
آمیزه سازی
واژهنامه آزاد
آمیزه ( صفت ) 1 - آمیخته مخلوط ممزوج . 2 - آنکه ریش دو مویه دارد 3 - اختلاط و امتزاج آمیزه مو (صفت) آن که بخشی از موهای وی سیاه و بخشی سفید باشد (پس از دورۀ جوانی) دومویه . آمیزه مویی حالت و کیفیتِ آمیزه مو سازی 1 - در جزو اخیر بعضی کلمات م...
-
mixture model
مدل آمیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] نوعی مدل احتمالی برای نمایش وجود زیرجامعهها در داخل یک جامعه، بدون آنکه دادههای مشاهدهشدۀ زیرجامعهای را که به آن تعلق دارند مشخص کنند
-
mixture experiment
آزمایش آمیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] آزمایشی که در آن با آمیزش دو یا چند عنصر محصول نهایی به دست میآید
-
purge compound, flushing compound, cleaning compound
آمیزۀ پاکسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] آمیزهای که بهصورت خاص برای تمیز کردن درون ماشینآلات فراوری تهیه میشود
-
mixotroph
آمیزهپرورد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اندامگانی که برای رشد خود به ترکیبی از مواد آلی و معدنی نیاز دارد
-
mixotrophic
آمیزهپرورد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ویژگی اندامگانی که برای رشد خود به ترکیبی از مواد آلی و معدنی نیاز دارد
-
tectonic mélange
آمیزۀ زمینساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گونهای آمیزه که براثر فرایندهای زمینساختی ایجاد شده است
-
blending
آمیزهسازی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی در واژهسازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام میشوند
-
compounding
آمیزهسازی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایندی که در آن از اختلاط یک بسپار مذاب با مواد دیگر، آمیزه به دست آید
-
image blending
آمیزهسازی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تلفیق یا ادغام دو تصویر هماندازه