کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آموق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آموق
معنی
( اِ.) نک آماق .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آموق
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نک آماق .
-
واژههای مشابه
-
اموق
لغتنامه دهخدا
اموق . [ اَم ْ وَ ] (ع ن تف ) گول تر. احمق تر.- امثال : اموق من الرخمة . اموق من نعامة .رجوع به مجمعالامثال میدانی ص 661 شود.
-
واژههای همآوا
-
عموق
لغتنامه دهخدا
عموق . [ ع َ ] (ع ص ) مکان دور. گویند: مکان عموق . (از ناظم الاطباء).
-
اموق
لغتنامه دهخدا
اموق . [ اَم ْ وَ ] (ع ن تف ) گول تر. احمق تر.- امثال : اموق من الرخمة . اموق من نعامة .رجوع به مجمعالامثال میدانی ص 661 شود.