کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آموز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دست آموز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [مجاز] dast[']āmuz جانور وحشی که تربیت یافته و با صاحبش انس گرفته باشد.
-
دانش اموز
دیکشنری فارسی به عربی
تلميذ , طالب
-
دست اموز
دیکشنری فارسی به عربی
حيوان اليف
-
نو اموز
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي
-
هم آموز
واژهنامه آزاد
(هـَمْ ـ آموز) به معنای هم کلاسی، هم صنفی
-
learners dictionary
فرهنگ زبانآموز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] گونهای فرهنگ آموزشی عمدتاً مورد استفادۀ زبانآموزان غیربومی
-
نو اموز استخدام کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مجند
-
دانش اموز دانشکده افسری
دیکشنری فارسی به عربی
حامل ادواة الجولف
-
اسم حیوان دست اموز (مثل خرگوش)
دیکشنری فارسی به عربی
ارنب
-
فعالیت های فوق برنامه ای دانش اموز(مانندورزش) فوق برنامه ای
دیکشنری فارسی به عربی
لا مدرسي
-
جستوجو در متن
-
schoolboyism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانش آموز
-
stulty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانش آموز
-
schoolchild
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانش آموز
-
schooper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانش آموز
-
moki
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دانش آموز