کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آموزش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آموزش
/'āmuzeš/
معنی
عمل آموختن و تعلیم دادن.
〈 آموزش سمعیبصری: استفاده از وسایلی مانند تصویر، فیلم، و تلویزیون برای آسان ساختن فهم مطلب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پرورش، تحصیل، تدریس، تعلم، تعلیمی، تعلیمات، درس، فراگیری، یادگیری
فعل
بن گذشته: آموزش داد
بن حال: آموزش ده
دیکشنری
education, instruction, instructional, learning, school, schooling, study, teaching, training, tutelage
-
جستوجوی دقیق
-
آموزش
واژگان مترادف و متضاد
پرورش، تحصیل، تدریس، تعلم، تعلیمی، تعلیمات، درس، فراگیری، یادگیری
-
آموزش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر از آموختن) [پهلوی: āmōzišn] 'āmuzeš عمل آموختن و تعلیم دادن.〈 آموزش سمعیبصری: استفاده از وسایلی مانند تصویر، فیلم، و تلویزیون برای آسان ساختن فهم مطلب.
-
education
آموزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند یاد دادن یا فراگرفتن دانش و مهارتها و ارزشها متـ . آموزشوپرورش
-
آموزش
فرهنگ فارسی معین
(زِ) [ په . ] (اِمص .)1 - یاد دادن . 2 - تعلیم ، تربیت .
-
آموزش
لغتنامه دهخدا
آموزش . [ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از آموختن . عمل آموختن . تعلیم : هر کس که آموزش روزگار او را نرم و دانا نکند هیچ دانا را در آموزش او رنج نباید بردن که رنج او ضایع بود. (منسوب به انوشیروان ، از قابوسنامه ).بباید خرد شاه را ناگزیرهم آموزش مرد برنا وپیر...
-
آموزش
واژهنامه آزاد
مزن
-
واژههای مشابه
-
اموزش
دیکشنری فارسی به عربی
امر , تراث تقليدي
-
آموزش عالی
فرهنگ واژههای سره
آموزشِ والا، آموز شِ والاپایه
-
relaxation training
آموزش آرمش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] بهکارگیری انواع فرایندهای رفتاری برای دستیابی به هماهنگی و تعادل ذهنی و بدنی
-
online training
آموزش برخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی آموزش ازطریق یکی از رسانههای شبکهای که در آن یادگیرندگان بهصورت برخط به محتوای آموزشی دسترسی دارند
-
flight training, flying training
آموزش پرواز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] آموزش تخصصی نظری و عملی فراگیرندگان هواپیمایی در زمینۀ فنون و مهارتهای کار و انجام عملیات با هواگرد
-
conversion training
آموزش تبدیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] آموزش خدمۀ پروازی که مجوز نوع مربوط به یک هواگرد را دارند، اما قصد خدمت در همان جایگاه در هواگرد از گونهای دیگر در همان رده را دارند و به تشخیص سازمان ناظر بهجای طی دورۀ کامل آموزش هواگرد جدید، بهدلیل وجود شباهتهای پ...
-
differences training
آموزش تطبیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] آموزش خدمۀ پرواز یا خدمۀ مسافری یک هواگرد مشخص که قرار است با همان مسئولیت در نوع دیگری از همان هواگرد پرواز کنند و، به دلیل وجود شباهتهای پایه، لازم نیست دورۀ آموزش کامل را طی کنند
-
nutrition education
آموزش تغذیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] آموزش تغذیۀ سالم به افراد با هدف ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماری