کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آموختگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آموختگان
لغتنامه دهخدا
آموختگان . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) ج ِ آموخته : صعب است جدائی بهم آموختگان را.؟
-
واژههای مشابه
-
پرورش آموختگان
لغتنامه دهخدا
پرورش آموختگان .[ پ َرْ وَ رِ ت َ ت ِ ] (اِ مرکب ) ج ِ پرورش آموخته ، کنایه از انبیا و اولیاء و شعرا باشد. (برهان قاطع).
-
جستوجو در متن
-
ادب آموخته
لغتنامه دهخدا
ادب آموخته . [ اَ دَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) فرهیخته . فرهنگ یافته : آنکه ز نخلیش خمی کمتر است با ادب آموختگان خمتر است .امیرخسرو دهلوی .
-
دوری
لغتنامه دهخدا
دوری . (حامص ) حالت و صفت دور. دور بودن . فاصله داشتن دو چیزیا دو جا یا دو کس از هم . غرابت . غربت . حواذ. بر. نوی . مقابل قرب . مقابل نزدیکی و با کردن و گزیدن صرف شود. (یادداشت مؤلف ). نقیض نزدیکی . (لغت محلی شوشتر). بعد. (آنندراج ). سحق . (دهار). ...