کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) اول . پادشاه پرگام (263 - 241 ق .م .). (از لاروس ).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) دوم . پادشاه پرگام (197 - 159 ق .م .). (از لاروس ).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) یکی از جانشینان اسکندر مقدونی (360-316 ق .م .). پادشاه کاپادوکیه وپافلاگنی که بفرمان آنتیگون کشته شد. (از لاروس ).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ اَمون . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به امون شود.
-
امن
دیکشنری عربی به فارسی
ايمني , امان , امنيت , اسايش خاطر , اطمينان , تامين , مصونيت , وثيقه , گرو , تضمين , ضامن
-
أَمِنَ
فرهنگ واژگان قرآن
ايمن شد
-
أَمْنُ
فرهنگ واژگان قرآن
ايمني
-
أَمَّن
فرهنگ واژگان قرآن
يا چه کسي - يا کسي که(در جمله "أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ ءَانَاءَ ﭐللَّيْلِ ")
-
امن
دیکشنری فارسی به عربی
امن (فعل ماض) , سلامة
-
امن
واژهنامه آزاد
(صفت) در پناه، پناهدار، پُر پناه، مطمئن، آسوده. || (اسم) بی هراسی.
-
کل امن
لغتنامه دهخدا
کل امن . [ کْل ِ / ک ِ ل ِ اُ م ِ ] (اِخ ) کلئومن . نام چند تن است به شرح زیر:1- نام یکی از رؤسای یونانیهای مقیم در ترموپیل که نژاد خود را به هرکول میرساند و او یکی از دو پادشاه اسپارت بود. و رجوع به تاریخ ایران باستان ، ص 777، 788، 642، 643، 667 شو...
-
آمن السرب
فرهنگ واژههای سره
آسوده دل
-
secure method
روش امن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] روشی برای ایجاد ایمنی در تبادل دادهها
-
زئوس آمن
لغتنامه دهخدا
زئوس آمن . [ زِ س ِ آم ْ م ُ ] (اِخ ) زئوس . خدای بزرگ معبد آمن . در کتاب ایران باستان آمده : یونانیان غالباً خدای بزرگ هر ملتی را زئوس و رومیان ژوپیتر می گفتند... و بدین مناسبت رب النوع بزرگ آمون را هم ژوپیتر نامیده اند. (ایران باستان ج 2 ص 1353). ر...
-
زئوس آمن
لغتنامه دهخدا
زئوس آمن . [ زِ س ِ آم ْ م ُ ] (اِخ ) نامی است که کاهن معبد آمن به اسکندر (پس از فتح مصر) داد. در ایران باستان آمده : اسکندر وقتی در مقدونیه بود خود را پسر زئوس میدانست ، بعد که از مصر به معبد آمون رفت کاهن آن برای چاپلوسی ، او را ژوپیتر آمون خواند. ...