کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
امن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'amn ۱. بیترسی؛ مطمئن.۲. آسایش؛ آرامش قلب.۳. (صفت) آسوده.
-
امن
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بی ترس بودن . 2 - (اِمص .) اطمینان ، آسایش .
-
عمن
لغتنامه دهخدا
عمن . [ ع َ ] (ع مص ) جای گرفتن .(از منتهی الارب ). اقامت کردن . (از اقرب الموارد).
-
عمن
لغتنامه دهخدا
عمن . [ ع َم ْ م َ ] (ع حرف جر + اسم ) (از: حرف جر عن + مَن استفهامی که نون در میم ادغام شده ) از کی ؟ از چه کسی ؟ درباره ٔ چه کسی ؟
-
عمن
لغتنامه دهخدا
عمن . [ ع ُ م ُ ] (ع ص ، اِ) مقیمان . (منتهی الارب ). اقامت کنندگان . مفرد آن عَمون است . (از اقرب الموارد). باشندگان . مقیم گشتگان به جایی .
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اَ ] (اِخ ) آبی در بلاد غطفان . و گاهی عوض امن ، یمن گویند. (از معجم البلدان ).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اَ ] (ع مص ) ایمن شدن . (مصادر زوزنی ) (ترجمان مهذب عادل بن علی ). بی هراس شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بی بیم شدن . (مؤید الفضلاء). || اعتماد کردن به . امین پنداشتن . (یادداشت مؤلف ). گویند ما امن ان یجد صحابة؛ ای ماوثق او ماکاد. (از ن...
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اَ م َ ] (ع مص ) اَمْن . رجوع به اَمن شود.
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اَ م ِ ] (ع ص ) زنهارخواهنده و بی ترس و بیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اِ ] (ع مص ) اطمینان . || (اِ) خلق . (از المرجع). و رجوع به اَمن شود.
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اِم ِ ] (اِخ ) از شهرهای هلند است و در حدود 65000 تن جمعیت دارد. (از لاروس ).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) اول . پادشاه پرگام (263 - 241 ق .م .). (از لاروس ).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) دوم . پادشاه پرگام (197 - 159 ق .م .). (از لاروس ).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اُ م ِ ] (اِخ ) یکی از جانشینان اسکندر مقدونی (360-316 ق .م .). پادشاه کاپادوکیه وپافلاگنی که بفرمان آنتیگون کشته شد. (از لاروس ).
-
امن
لغتنامه دهخدا
امن . [ اُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ اَمون . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به امون شود.