کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمرزگاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آمرزگاری
/'āmorz[e]gāri/
معنی
عمل آمرزگار؛ مغفرت: ◻︎ جزاین کاعتمادم به یاریّ توست / امیدم به آمرزگاریّ توست (سعدی۱: ۲۰۰).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
mercy
-
جستوجوی دقیق
-
آمرزگاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āmorz[e]gāri عمل آمرزگار؛ مغفرت: ◻︎ جزاین کاعتمادم به یاریّ توست / امیدم به آمرزگاریّ توست (سعدی۱: ۲۰۰).
-
آمرزگاری
لغتنامه دهخدا
آمرزگاری . [ م ُ ] (حامص مرکب ) غفران . مغفرت . عفو. صفح . تجاوز. رحمت : جز این کاعتمادم بیاری ّ تُست امیدم به آمرزگاری ّ تُست .سعدی (بوستان ).
-
جستوجو در متن
-
آمرزش
واژگان مترادف و متضاد
آمرزگاری، بخشایش، بخشش، غفران، مغفرت
-
گار
لغتنامه دهخدا
گار. (پسوند) اِفاده ٔ فاعلیت (صیغه ٔ مبالغه ) کند وقتی که به ریشه ٔ فعل که معادل با مفرد امر حاضر است درآید : آمرزگار:گناه من ارنامدی در شمارترا نام کی بودی آمرزگار. نظامی .دعا را به آمرزش آور بکارمگر رحمتی بخشد آمرزگار. نظامی .جزین کاعتمادم به یاری ...