کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمرزگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آمرزگار
/'āmorz[e]gār/
معنی
۱. بخشایندۀ گناهان؛ آمرزنده.
۲. از صفات باریتعالی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آمرزشکار، آمرزنده، بخشاینده، غفار، غفور
دیکشنری
merciful
-
جستوجوی دقیق
-
آمرزگار
واژگان مترادف و متضاد
آمرزشکار، آمرزنده، بخشاینده، غفار، غفور
-
آمرزگار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آمرزشکار› [قدیمی] 'āmorz[e]gār ۱. بخشایندۀ گناهان؛ آمرزنده.۲. از صفات باریتعالی.
-
آمرزگار
فرهنگ فارسی معین
(مُ زْ یا زِ) (ص فا.) آمرزشکار.
-
آمرزگار
لغتنامه دهخدا
آمرزگار. [ م ُ ] (ص مرکب ) آمرزشکار. آمرزنده . غافر. غفور. غفار. عَفُوّ. حسن التجاوز. کریم الصفح . جمیل الصفح . رحیم . راحم . بخشاینده : گناه من ار نامدی در شمارتو را نام کی بودی آمرزگار؟نظامی .
-
جستوجو در متن
-
آمرزشکار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āmorzeškār آمرزنده؛ آمرزگار.
-
غفار
واژگان مترادف و متضاد
آمرزگار، آمرزنده، بخشایشگر، غفور
-
غفور
واژگان مترادف و متضاد
آمرزگار، آمرزنده، غفار
-
غفور
فرهنگ واژههای سره
بخشایشگر، آمرزگار، بخشاینده
-
بخشاینده
واژگان مترادف و متضاد
آمرزگار، بخشایشگر، بخشنده، رحمان، رحیم ≠ انتقامجو، منتقم
-
آمرزگاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āmorz[e]gāri عمل آمرزگار؛ مغفرت: ◻︎ جزاین کاعتمادم به یاریّ توست / امیدم به آمرزگاریّ توست (سعدی۱: ۲۰۰).
-
گار
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) gār به آخر بن ماضی یا مضارع بعضی از فعلها میپیوندد و صفت میسازد: آفریدگار، آمرزگار، پروردگار، کردگار، آموزگار، سازگار، طلبگار.
-
آمرزشکار
لغتنامه دهخدا
آمرزشکار. [ م ُ زِ ] (ص مرکب ) آمرزگار. آمرزنده . غافر. عَفُوّ. غفور. غفّار.
-
غفار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qaffār ۱. بسیارآمرزنده؛ آمرزگار؛ آمرزنده و پوشانندۀ گناه.۲. (اسم، صفت) از صفات خدایتعالی.
-
غفور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qafur ۱. بسیارآمرزنده؛ پوشندۀ گناه؛ آمرزندۀ گناه؛ آمرزگار.۲. (اسم، صفت) از صفات باریتعالی.