کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آمال
/'āmāl/
معنی
= امل
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
آرزوها، امیدها، آرمان ها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آمال
فرهنگ نامها
(تلفظ: āmāl) (عربی) جمع امل ، امیدها ، آرزوها .
-
آمال
فرهنگ واژههای سره
آرزوها، امیدها، آرمان ها
-
آمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَمَل] 'āmāl = امل
-
آمال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ امل ؛ امیدها، آرزوها.
-
آمال
لغتنامه دهخدا
آمال . (ع اِ) ج ِ اَمَل . امیدها. اومیدها. آرزوها.
-
واژههای مشابه
-
آرزو و آمال
فرهنگ گنجواژه
آرزو.
-
آمال و آرزو
فرهنگ گنجواژه
آمال
-
واژههای همآوا
-
عمال
واژگان مترادف و متضاد
کارکنان، کارگزاران، گماشتگان، مزدوران
-
عمال
فرهنگ فارسی معین
(عُ مّ) [ ع . ] (اِ. ص .) جِ عامل ؛ کارگزاران ، گماشتگان .
-
عمال
لغتنامه دهخدا
عمال . [ ع َم ْ ما ] (ع ص ) شخص پرکار و ادامه دهنده ٔ عمل و کار. (از متن اللغة).
-
عمال
لغتنامه دهخدا
عمال . [ ع ُم ْ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ عامِل . رجوع به عامل شود. حکام . (ناظم الاطباء). آنان که در دیوان یا دستگاهی به کاری گمارده شده اند. تحصیل داران و کسانی که مالیات و خراج دیوانی را از رعیت می ستانند. (ناظم الاطباء). کلمه ٔ عمال را که خود جمع است ،...
-
عمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عامل] 'ommāl کارکنان؛ کارگزاران.