کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آماسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آماسیدن
/'āmāsidan/
معنی
باد کردن عضوی از بدن؛ ورم کردن؛ آماس کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
inflame, swell
-
جستوجوی دقیق
-
آماسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹آماهیدن› [قدیمی] 'āmāsidan باد کردن عضوی از بدن؛ ورم کردن؛ آماس کردن.
-
آماسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) باد کردن ، ورم کردن .
-
آماسیدن
لغتنامه دهخدا
آماسیدن . [ دَ ] (مص ) تمیدن . آماهیدن . نفخ .انتفاخ . وَرَم . تورّم . تهبﱡج . حَدر. باد کردن . دروء. تَفرّق . وَرَم کردن . نفخ کردن . منتفخ شدن . متوَرم شدن : و امیةبن خلف آماسیده بود [ پس از مرگ ] دست بدان نتوانستند کردن سنگهای بسیار بر وی افکندند....
-
آماسیدن
لهجه و گویش تهرانی
باد کردن
-
جستوجو در متن
-
تورم کردن
فرهنگ واژههای سره
آماسیدن
-
ورم کردن
فرهنگ واژههای سره
آماسیدن
-
آماهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] 'āmāhidan = آماسیدن
-
آماسان
لغتنامه دهخدا
آماسان . (نف ، ق ) در حال آماسیدن .
-
تهبج
فرهنگ فارسی معین
(تِ هَ بُّ) [ ع . ] (مص ل .) آماسیدن ، آماس کردن .
-
ابلام
لغتنامه دهخدا
ابلام . [ اِ ] (ع مص ) خاموش شدن . || آماسیدن . || زشت نمودن کار بر کسی .
-
ناماسیدنی
لغتنامه دهخدا
ناماسیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) که قابل آماسیدن نیست . نیاماسیدنی . ناآماسیدنی . مقابل آماسیدنی . رجوع به آماسیدنی شود.
-
پلیدن
واژهنامه آزاد
پُلیدن، با جذب آب متورم شدن، آماسیدن، بیشتر برای دانه ها به کار می رورد که با آبگیری می پُلند.
-
انتجاث
لغتنامه دهخدا
انتجاث .[ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استخراج . (از اقرب الموارد). || آماسیدن و پیدا شدن فربهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آماسیدن و آشکار شدن چاقی . (از اقرب الموارد).
-
تورم
واژگان مترادف و متضاد
۱. آماس، انتفاخ، برآمدگی، نفخ، ورم ۲. آماس کردن، ورم کرن، آماسیدن ۳. افزایش غیرمعقول قیمتها