کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمارۀ ترتیبی رتبه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اماره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: امارَة، مؤنثِ اَمّار] 'ammāre = امار
-
statistic
آماره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] هر تابع از مشاهدات که فارغ از پارامتر مجهول باشد
-
اماره
فرهنگ فارسی معین
(اَ مّ رِ) [ ع . امارة ] (ص .) 1 - بسیار امر کننده ، گمراه کننده . 2 - خواهش های شیطانی .
-
اماره
فرهنگ فارسی معین
(اِ رِ) [ ع . ] (اِ.) نشان ، نشانه ، علامت ، ج . امارات .
-
آماره
لغتنامه دهخدا
آماره . [ رَ / رِ ] (اِ) آمار.
-
اماره
لغتنامه دهخدا
اماره . [ اِ رَ / رِ ] (اِ) شماره و حساب . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ سروری ). اَمار.اوار. آماره . اواره . (شرفنامه ٔ منیری ) : اگر خواهی سپاهش را شماره برون باید شد از حد اماره . لبیبی .|| دفتر محاسبه . (فرهنگ شعوری ).
-
امارة
لغتنامه دهخدا
امارة. [ اَ رَ ] (ع مص ) امیر شدن . (مصادر زوزنی ). ولایت و فرمانفرمایی . حاکم و فرمانروا شدن بر قومی . (از منتهی الارب ). اِمارة. رجوع به اِمارة شود. || (اِ) نشان . (مهذب الاسماء). علامت . (منتهی الارب ). ج ، اَمارات . (اقرب الموارد) (المنجد). || در...
-
امارة
لغتنامه دهخدا
امارة. [ اَم ْ ما رَ ] (ع ص ) مؤنث اَمّار. بسیار فرماینده . بسیار امرکننده . کثیرالامر. (اقرب الموارد). برانگیزاننده به بدی . (فرهنگ فارسی معین ): ان النفس لامارة بالسوء (قرآن 53/12)؛همانا نفس سخت فرماینده است به بدی . || خودپسند و سرکش . (ناظم الاط...
-
امارة
لغتنامه دهخدا
امارة. [ اِ رَ ] (ع مص ) امیر شدن . (اقرب الموارد). ولایت و فرمانفرمایی . بفتح اول نیز آمده .(از منتهی الارب ). || روان کردن خون بر زمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || بلند برداشتن باد غبار را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب ال...
-
أَمَّارَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار امر کننده
-
نفس امارة
لغتنامه دهخدا
نفس امارة. [ ن َ س ِ اَم ْ ما رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفسی که میل کند به طبیعت بدنی و امر دهد به لذت و شهوات حسی و قلب را به جهت سفلی بکشاند، و آن مأوای بدی ها و منبع اخلاق ذمیه است . (از تعریفات ). خواهش طبیعت انسان که به سوی لذات دنیوی ب...
-
test statistic
آمارۀ آزمون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تابعی از مشاهدات نمونهای که مبنایی را برای آزمون کردن یک فرض آماری فراهم میکند
-
biased statistic
آمارۀ اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] آمارهای که برای برآورد پارامتری بهکار برود و امید ریاضیِ آن برابر با پارامتر مورد نظر نباشد
-
sufficient statistic
آمارۀ بسنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] برای یک پارامتر، آمارهای که توزیع شرطی نمونه به شرط مقدار آن آماره به پارامتر وابسته نباشد
-
efficient statistic
آمارۀ کارا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] در بافتار برآورد یک پارامتر، آمارهای که واریانس آن کوچکتر از واریانس هر آمارۀ دیگری باشد که برای برآورد آن پارامتر به کار میرود