کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمادگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آمادگی
/'āmādegi/
معنی
آماده و مهیا بودن: ◻︎ آن جهان صورت شود آن مادگی / هرکه در مردی ندید آمادگی (مولوی: ۹۲۰).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بسیج، تدارک، تمهید، تهیه
۲. استعداد، توان، توانمندی، قابلیت
دیکشنری
preparation, preparedness, provision, readiness, ripeness
-
جستوجوی دقیق
-
آمادگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسیج، تدارک، تمهید، تهیه ۲. استعداد، توان، توانمندی، قابلیت
-
آمادگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āmādegi آماده و مهیا بودن: ◻︎ آن جهان صورت شود آن مادگی / هرکه در مردی ندید آمادگی (مولوی: ۹۲۰).
-
preparation 1
آمادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] سومین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن فرد برای تغییر احساس نیاز میکند، ولی هنوز اقدامی نکرده است و در جستوجوی روش مناسب آن را به تأخیر میاندازد متـ . مرحلۀ آمادگی preparation stage
-
آمادگی
فرهنگ فارسی معین
(دِ) 1 - (حامص .) آماده بودن . 2 - ( اِ.) تهیه ، بسیج ، استعداد.
-
آمادگی
لغتنامه دهخدا
آمادگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) ساختگی .تهیه . بسیج . ساز. استعداد. تَهَیﱡاء. أهبه . ساخت وساز. عتاد. اباب . آراستگی . جهاز. عُدّه . (دهّار).- آمادگی سفر ؛ ساز سفر.
-
واژههای مشابه
-
امادگی
دیکشنری فارسی به عربی
تحضير , ترنح
-
preparation stage
مرحلۀ آمادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← آمادگی
-
physical fitness
آمادگی جسمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] توانایی بدن برای انجام مؤثر و کارآمد فعالیتهای کاری و تفریحی استاندارد
-
operational readiness, OR
آمادگی عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] توانایی یک واحد یا کشتی یا سامانۀ تسلیحاتی در انجام مأموریت یا کاری که برای آن برنامهریزی یا طراحی شده است
-
preparatory cutting, preparatory felling
برش آمادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برداشت درختان، نزدیک به پایان دوره، برای باز کردن تاجپوش و ایجاد فضای رشد تاج درختان مادر (seed bearer)
-
آمادگى كامل
دیکشنری فارسی به عربی
استعداد علي قدم وساق
-
weapon readiness state
وضعیت آمادگی سلاح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] درجۀ آمادگی سلاحهای پدافند هوایی بهطوریکه برای اجرای وظیفۀ تعیینشده قابل پرتاب باشند
-
operational readiness evaluation
ارزیابی آمادگی عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ارزیابی توانایی عملیاتی و کارایی یک واحد یا بخشی از آن
-
networked readiness index
شاخص آمادگی شبکهمندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] میزان آمادگی یک کشور برای مشارکت در توسعۀ فنّاوری اطلاعات و ارتباطات و بهرهمندی از آن اختـ . شاماش NRI