کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آماتور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آماتور
/'āmātor/
معنی
کسی که به خاطر میل و علاقۀ شخصی و نه برای کسب درآمد، در یکی از رشتههای هنری، ورزشی، یا فنی فعالیت میکند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دوستدار، غیرحرفهای ≠ حرفهای
برابر فارسی
تاز هکار، دوست کار، ناپیشه کار
دیکشنری
aficionado, amateur
-
جستوجوی دقیق
-
آماتور
واژگان مترادف و متضاد
دوستدار، غیرحرفهای ≠ حرفهای
-
آماتور
فرهنگ واژههای سره
تاز هکار، دوست کار، ناپیشه کار
-
آماتور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: amateur] 'āmātor کسی که به خاطر میل و علاقۀ شخصی و نه برای کسب درآمد، در یکی از رشتههای هنری، ورزشی، یا فنی فعالیت میکند.
-
آماتور
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] (ص . اِ.) کسی که کاری را صرفاً از روی علاقه و میل و نه برای کسب درآمد انجام دهد، غیرحرفه ای (فره ).
-
آماتور
واژهنامه آزاد
مبتدی
-
واژههای مشابه
-
اماتور
دیکشنری فارسی به عربی
هاوي
-
جستوجو در متن
-
amateur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماتور، اماتور، دوستدار هنر، دوستار، غیرحرفهای
-
amateurishness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماتور بودن
-
amating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماتور
-
amatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماتور
-
غیرحرفهای
واژگان مترادف و متضاد
آماتور ≠ حرفهای
-
amateurism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماتور بودن، دوستاری
-
American coot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماتور آمریکایی