کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آل و اسباب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آل و اسباب
فرهنگ گنجواژه
آلت، اسباب ،معامله (عامیانه).
-
واژههای مشابه
-
ال
لغتنامه دهخدا
ال . [ اَ ] (ترکی ، اِ) رنگ لعل . || اسب بور. || بستان . (شرفنامه ٔ منیری ).
-
ال
لغتنامه دهخدا
ال . [ اُ ] (ترکی ، ضمیر) او، ضمیر غائب . (برهان ). ترکی است یعنی او. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
ال
دیکشنری فارسی به عربی
سلالة
-
اَل
لهجه و گویش بختیاری
a:l خوب، مرغوب
-
اَل اَل
واژهنامه آزاد
آزاد -رها
-
آل زدگی، آل زده
لهجه و گویش تهرانی
مرگ زائو در اثر آل
-
الآی
فرهنگ نامها
(تلفظ: elāy) (ترکی) ماه ایل ؛ (به مجاز) زیباروی ایل .
-
آل بویه
فرهنگ واژههای سره
خاندان بویه
-
آل تمغا
فرهنگ واژههای سره
سرچه مهر
-
آل کساء
فرهنگ واژههای سره
پن جتن
-
آل مردی
فرهنگ واژههای سره
نره، نر
-
ایده آل
فرهنگ واژههای سره
آرمان
-
ال تمغا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] [قدیمی] 'altamqā = آلتمغا