کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آل اغلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اَل
لهجه و گویش بختیاری
a:l خوب، مرغوب
-
اَل اَل
واژهنامه آزاد
آزاد -رها
-
آل زدگی، آل زده
لهجه و گویش تهرانی
مرگ زائو در اثر آل
-
الآی
فرهنگ نامها
(تلفظ: elāy) (ترکی) ماه ایل ؛ (به مجاز) زیباروی ایل .
-
آل بویه
فرهنگ واژههای سره
خاندان بویه
-
آل تمغا
فرهنگ واژههای سره
سرچه مهر
-
آل کساء
فرهنگ واژههای سره
پن جتن
-
آل مردی
فرهنگ واژههای سره
نره، نر
-
ایده آل
فرهنگ واژههای سره
آرمان
-
عق-ال
لغتنامه دهخدا
عق-ال . [ ع ُ / ع ُق ْ قا ] (ع اِ) علتی است در پای ستور هرگاه برفتار آید ساعتی لنگ کند بعد از آن گشاده گردد، یا خاص است به اسب . (منتهی الارب ). بیماریی است در پای دابه ، هرگاه راه رود، ساعتی آشکار میشود سپس گسترده میگردد، و آن خاص اسب است . (از اقرب...
-
ال تمغا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] [قدیمی] 'altamqā = آلتمغا
-
ایده آل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: idéal] 'ide'āl ۱. کمال مطلوب؛ منتهای آرزو و آرمان.۲. ویژگی آنچه در اعلا درجۀ کمال باشد.
-
آل آجیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آلوآجیل› 'āl[']ājil ۱. انواع آجیل.۲. دانههای خوردنی.
-
آل تمغا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] [قدیمی] 'āltamqā مُهر و اثر مُهری که پادشاهان مغول و ایلخانان با مرکب سرخ روی فرمانها میزدند.
-
آل تمغا
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ تر - مغ . ] (اِمر.) مهر سرخ رنگی که پادشاهان مغول بر فرمان های خود می زدند.