کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلیس
واژهنامه آزاد
نجیب زاده فرانسوی دختر با اصالت
-
واژههای مشابه
-
الیس
لغتنامه دهخدا
الیس . [ اَل ْ ی َ ] (ع ص ) دلیر. ج ، لیس . (منتهی الارب ).دلیری که از چیزی نهراسد و چیزی او را مانع نباشد. (از اقرب الموارد). || شتر که هرچند بار کنند بردارد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد پیوسته خانه نشین . (منتهی الارب ). آنکه پیوسته در...
-
الیس
لغتنامه دهخدا
الیس . [ اِ ] (اِخ ) رجوع به «ژیلبر و الیس » شود.
-
أَلَيْسَ
فرهنگ واژگان قرآن
آيا نيست
-
ژیلبر ا الیس
لغتنامه دهخدا
ژیلبر االیس . [ ب ِ اِ اِ ] (اِخ ) (جزائر...) نام مجمعالجزایر کوچکی در پلینزی ازآن ِ انگلستان ، دارای 30000 تن سکنه . محصول عمده ٔ آن فسفات و نارگیل است .
-
واژههای همآوا
-
آل یس
لغتنامه دهخدا
آل یس . [ ل ِ یا سین ] (اِخ ) آل یاسین . خاندان رسول صلوات اﷲعلیه .
-
علیث
لغتنامه دهخدا
علیث . [ ع َ ] (ع اِ) نان از جو و گندم آمیخته به هم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (ازتاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). این لغت به صورت «غَلیث » با غین نیز آمده است . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ). و نیز رجوع به ...
-
علیس
لغتنامه دهخدا
علیس . [ ] (اِخ ) نام بطنی است از زرانقة، که آن نیز از تیره های معازبة در یمن باشد. (از تاج العروس ، ذیل ماده ٔ تزرنق ) (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 819).
-
علیس
لغتنامه دهخدا
علیس . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) بریانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بریانی فربه .(از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || گوشت بریان شده در پوست .(ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (ازاقرب الموارد) (از متن ال...
-
علیص
لغتنامه دهخدا
علیص . [ ع ُل ْ ل َ ] (ع اِ) گیاهی است که نان خورش کنندو از آن شوربا سازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
الیث
لغتنامه دهخدا
الیث . [ اَل ْ ی َ ] (ع ص ) دلیر. (ناظم الاطباء). شجاع . مؤنث : لَیثاء. ج ، لیث : هو الیث اصحابه ؛ یعنی او سختترین و چابکترین یاران خود است . (از اقرب الموارد).
-
الیس
لغتنامه دهخدا
الیس . [ اَل ْ ی َ ] (ع ص ) دلیر. ج ، لیس . (منتهی الارب ).دلیری که از چیزی نهراسد و چیزی او را مانع نباشد. (از اقرب الموارد). || شتر که هرچند بار کنند بردارد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد پیوسته خانه نشین . (منتهی الارب ). آنکه پیوسته در...
-
الیس
لغتنامه دهخدا
الیس . [ اِ ] (اِخ ) رجوع به «ژیلبر و الیس » شود.