کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلیاژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آلیاژ
/'āl[i]yāž/
معنی
مخلوط دو یا چند فلز از طریق ذوب کردن که خود خاصیت فلزی دارد.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
هم بستک، هم جوش
دیکشنری
alloy
-
جستوجوی دقیق
-
آلیاژ
فرهنگ واژههای سره
هم بستک، هم جوش
-
آلیاژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: alliage] 'āl[i]yāž مخلوط دو یا چند فلز از طریق ذوب کردن که خود خاصیت فلزی دارد.
-
alloy
آلیاژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] [شیمی] فراوردهای فلزی که دارای دو یا چند عنصر بهصورت محلول جامد یا بهصورت مخلوطی از فازهای فلزی باشد [مهندسی بسپار] نوعی آمیختۀ (blend) بسپاری که معمولاً متشکل از دو بسپار متفاوت است که با هم همبلور شده یا بهنحوی سازگار هست...
-
آلیاژ
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) جسمی که از ترکیب دو یا چند فلز به وسیلة ذوب کردن ، به دست می آید تا مقاومت آن ها بیشتر گردد.
-
واژههای مشابه
-
fusible alloy
آلیاژ زودگداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] آلیاژی فلزی که بهآسانی و عموماً زیر دمای 100 درجه ذوب میشود و در دمای نسبتاً پایین شکلپذیری خوبی دارد
-
high-strength low-alloy steel, HSLA steel
فولاد کمآلیاژ پراستحکام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] نوعی فولاد که عملیات حرارتی بر روی آن انجام نشده است و در ساخت ماشینآلات و خودرو به کار میرود و حاوی 1 تا 4 درصد عناصر آلیاژی است
-
disordered crystalline alloy
آلیاژ بلوری بینظم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مخلوطی از دو یا چند عنصر که در آن اتمهای مخلوط بهطور کاتورهای در جایگاههای شبکۀ بلور قرار میگیرند
-
memory alloy
آلیاژ حافظهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] آلیاژی که میتواند پس از تغییر شکل، براثر حرارت یا عوامل دیگر فیزیکی، به شکل اولیۀ خود برگردد یا خواص تغییریافتۀ خود را بازیابد
-
prealloyed powder
پودر پیشآلیاژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پودری که هر دانۀ آن مخلوط کاملی از دو یا چند عنصر با نسبت ازپیشتعیینشده است
-
الیاژ فلز مرکب
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة
-
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
ملغم
-
جستوجو در متن
-
alloyage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلیاژ
-
allassotonic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلیاژ آلومینیوم