کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آلگ
/'ālg/
معنی
= جلبک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: algue] (زیستشناسی) 'ālg = جلبک
-
واژههای مشابه
-
پاله الگ
لغتنامه دهخدا
پاله الگ . [ ل ِ اُ ل ُ ] (اِخ ) خاندانی مشهور به بیزانس که چند تن از امپراطوران روم شرقی از آن خاندان برخاسته اند.
-
جستوجو در متن
-
oleg
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الگ
-
ژان پنجم
لغتنامه دهخدا
ژان پنجم . [ ن ِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) پاله الگ . نام امپراطور بیزانس از 1341 تا 1376 و از 1379 تا 1390 م .
-
آگارآگار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: agar-agar] (زیستشناسی) 'āgār[']āgār مادهای چسبناک که از نوعی جلبک دریایی به نام آلگ جاوه گرفته میشود و برای آهار دادن پارچه، و در آزمایشگاهها برای کشت میکروب به کار میرود.
-
اسپیروژیر
فرهنگ فارسی معین
(اِ رُ) ( اِ.) این گیاه سردستة آلگ های سبز است که جزو ریسه دارانند. به صورت نوارهای باریک تا 15 سانتیمتری در جوی های آب دیده می شود که معمولاً آن را جل وزغ خوانند. ریسه هایش به علت داشتن ماده کلروفیل سبز رنگند.
-
در دادن
واژهنامه آزاد
در دادن یا درگرفتن آتش زدن - آتش گرفتن طزر = طویله /اصطبل بزرگ ناخود = نخود چوخت = سقف ساقیج = نوعی آدامس سیاه رنگ که از شیره گیاهی به نام ﹶسوﹾ بدست می آید و ماندگاری آن زیاد است چیغیل= الگ بزرگ برای جدا سازی ساقه های علف از گندم غلبل = غربال تندور (...
-
جلبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (زیستشناسی) jolbak گروهی از گیاهان بدون ریشه، ساقه، شاخه، و برگ که به شکل نوار سبز و دراز در آب، جاهای مرطوب، و روی تنۀ بعضی درختها پیدا میشود و در بعضی دریاها نیز به شکل نوارهای پهن و دراز دیده میشود که بر روی آب شناور است. د...