کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلودگی آفتکُش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
الودگی
دیکشنری فارسی به عربی
تلوث , سبيکة , شائبة , غزارة , لطخة
-
pollution abatement
کاهش آلودگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] کاهش شدت یا زدودن آلودگی محیط زیست ازطریق بازمصرف پسماند یا تغییر فرایند یا مهار آلودگی
-
غرض آلودگی
لغتنامه دهخدا
غرض آلودگی . [ غ َرَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) آلوده بودن به غرض . همراه با غرض و سودجویی و دشمنی بودن . رجوع به غرض شود.
-
information pollution
آلودگی اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] گسترش اطلاعات ناسودمند در هر سامانۀ اطلاعاتی
-
infestation
آلودگی بیرونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] وجود عامل بیماریزا بر سطوح خارجی بدن
-
آلودگی صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک، مهندسی محیطزیست و انرژی] ← آلودگی نوفهای
-
thermal pollution
آلودگی گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آلودگی آب براثر افزایش دمای آن که مستقیم یا غیرمستقیم موجب ایجاد تنش یا مرگ آبزیان میشود
-
light pollution
آلودگی نوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] وجود نور مصنوعی که رصد در آسمان شب را دشوار میکند
-
شرم آلودگی
لغتنامه دهخدا
شرم آلودگی . [ ش َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت شرم آلوده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شرم آلود و شرم آلوده شود.
-
خشم آلودگی
لغتنامه دهخدا
خشم آلودگی . [ خ َ / خ ِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عصبانیت . غضبناکی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خواب آلودگی
لغتنامه دهخدا
خواب آلودگی . [ خوا / خا دَ / دِ ] (حامص مرکب ) بحالت خواب آلوده درآمدن . عمل خواب آلوده (یادداشت بخط مؤلف ). خوابناکی . || سستی . تنبلی . (ناظم الاطباء). رخوت . بی حالی . باری بهر جهتی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خون آلودگی
لغتنامه دهخدا
خون آلودگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) آغشتگی بخون . لکه دارشدگی از خون .
-
دامن آلودگی
لغتنامه دهخدا
دامن آلودگی . [ م َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دامن آلوده . رجوع به دامن آلوده و دامن آلودن شود.
-
خواب آلودگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xāb[']āludegi خوابآلوده بودن.
-
غم آلودگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qam[']āludegi غمگینی؛ اندوهگینی.