کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلت کاشتینهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
الت
لغتنامه دهخدا
الت . [ اَ ] (ع اِ) بهتان . || (مص ) کم کردن حق کسی را. (منتهی الارب ). کم کردن . (مصادر زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || بازداشت و بازگردانیدن او را. (منتهی الارب ). بازداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). || سوگند دادن کسی را. (من...
-
الت
دیکشنری فارسی به عربی
آلة , ادات , جهاز , ذو دور فعال , عدة , عضو
-
اِلَّت
لهجه و گویش بختیاری
ellat 1. علت، سبب؛ 2. عادت ماهانه بانوان.
-
گرم آلت
لغتنامه دهخدا
گرم آلت . [ گ َ ل َ ] (اِ) رجوع به گرمالت شود.
-
آلت تناسلی
فرهنگ واژههای سره
زهار، شر مگاه
-
آلت رجولیت
فرهنگ واژههای سره
نره، نر
-
آلت قتاله
فرهنگ واژههای سره
کشت افزار، کُش تافزار
-
آلت نقاله
فرهنگ واژههای سره
گوشه سنج
-
peni
آلت مردانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] اندام مردانه برای دفع ادرار و دخول متـ . آلت
-
آلت تراش
لغتنامه دهخدا
آلت تراش . [ ل َت ْ، ت َ ] (نف مرکب ) آنکه آلت در و پنجره و جز آن تراشد. رجوع به آلت شود.
-
اسم آلت
لغتنامه دهخدا
اسم آلت . [ اِ م ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در عربی اسم آلت بر دو قسم است : مشتق و غیرمشتق . اسم آلت مشتق از ثلاثی متعدی بنا شود و آن را سه وزن است مِفعَل ْ چون : مصبغ، مبرد. مِفْعَلة چون : مکنسة، مرملة. مِفْعال چون : مفتاح ، مقراض . لکن این او...
-
بی آلت
لغتنامه دهخدا
بی آلت . [ ل َ ] (ص مرکب ) بی سلاح . بی ساز جنگ . بی ساز و برگ : تاجیکان سبک مایه بی آلتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 632).سلاحی و سازی ندارند چست ز بی آلتان جنگ ناید درست . نظامی .و رجوع به آلت شود.
-
penile rehabilitation
بازتوانی آلت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] استفاده از هرگونه دارو یا وسیله بعد از عمل جراحی برداشتن پروستات برای بهبود کارکرد بافتهای نعوظی
-
الت کوچک
دیکشنری فارسی به عربی
ادات
-
الت دست
دیکشنری فارسی به عربی
ادات