کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلتین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلتین
فرهنگ نامها
(تلفظ: āltin) (ترکی) طلا ، زرین .
-
واژههای مشابه
-
شیرج التین
لغتنامه دهخدا
شیرج التین . [ رَ جُت ْ تی ] (ع اِ مرکب ) آن است که انجیر را در آب بجوشانند و خوب مهرا کنند سپس صافی کنند، پس آن آب مصفا را بجوشانند تا به قوام آید. (یادداشت مؤلف ).
-
آلتین آی
واژهنامه آزاد
ماه طلایی
-
آلتین آی
واژهنامه آزاد
ماه طلایی _ ماه زرین
-
واژههای همآوا
-
علتین
لغتنامه دهخدا
علتین . [ ع ِل ْ ل َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ علت . در مثنوی بمعنی نکال الاَّخرة و الاولی است . (غیاث از لطائف ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
altin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلتین
-
احسن التقویم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ahsanottaqvim نیکوترین شکل. Δ مٲخوذ از قرآن کریم: لَقَد خَلَقنا الاِنسانَ فی اَحسَنِ تَقویم (التین، ۴).
-
تین
لغتنامه دهخدا
تین . (اِخ ) التین . سوره ٔ نودوپنجمین از قرآن کریم . مکیه . و آن هشت آیت است . پس از الم نشرح و پیش از علق : تقویم صورت ما، کردند باغبانان برخوان اگر ندانی آغاز سورةالتین .ناصرخسرو.
-
رات
لغتنامه دهخدا
رات . (ع اِ) کاه یمنیه . ج ، رَوّات . (منتهی الارب ). به لغت مردم یمن کاه و تبْن . (ناظم الاطباء). در یک نسخه ٔ قاموس التین [ انجیر ]. (منتهی الارب ).
-
الاطینی
لغتنامه دهخدا
الاطینی . [ اَ ] (اِ) بلغت رومی گیاهی است که بر درختها پیچد و آن را لبلاب و عشقه خوانند و حبل المساکین همانست . (برهان ). بیونانی اِلتین . (حاشیه ٔ برهان چ معین از اشتینگاس ). لبلاب . (مفردات ابن بیطار).
-
کشگور قره چم
لغتنامه دهخدا
کشگور قره چم . [ ک ُ گ ِ وَ ق َ رِ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 18هزارگزی شمال باختری سیردان و یک هزارگزی راه مالرو عمومی با 623تن سکنه . آب آن از رودخانه آلتین کش و راه آن مالرو است . سکنه از طایفه ٔ غیا...
-
شیرانجیر
لغتنامه دهخدا
شیرانجیر. [ اَ ] (اِ مرکب ) لبن التین . ماده ٔ شیری رنگ که در برگ و میوه ٔ نارس انجیر هست و میوه ٔ نارس انجیرو نیز برگ انجیر را چون در دیگ گوشت افکنند گوشت زود پزد و مهرا شود و چون گوشت را در میان برگ انجیر خوابانند ترد شود و زود کباب شود. (یادداشت م...